وانشات کوکی پارت ۶
+معلومه داری چیکار میکنی؟
-جوابمو بده!
تو چشماش زل زده بودمو هیچی نمیگفتم...کیفمو روی پام گذاشتمو
بازش کردم...دستمال کاغذیو اسپری ضد عفونی کنندمو
دراوردم...
انگار از کاری که کردم تعجب کرده بود...
از رو صندلیم بلند شدم با اینکه اون نشسته بود ولی هم ق د هم شده
بودیم..
.
موهاشو بال زدمو کمی از اسپری رو روی زخم پیشونیش زدم...
کامال متوجه نگاهش روی اجزای صورتم بودم... یهو نگاهشو
غافلگیر کردم...چشم غره ای بهش رفتمو صورتشو تمیز کردمو
چشمم به خون کنار لبش افتاد...اونم با دستمال پاک کردمو
وسایالمو برگردوندم توی کیفم
خواستم برم که گفت:حرفایی که زدمو فراموش کن اون فقط یه
دعوا.....
پریدم وسط حرفش:من هیچ وقت رو حرف کسایی مثل تو حساب
نمیکنم !
رفتمو تنهاشون گذاشتم....این اولین باری نبود که اینجوری میشد
ادامه داره......
-جوابمو بده!
تو چشماش زل زده بودمو هیچی نمیگفتم...کیفمو روی پام گذاشتمو
بازش کردم...دستمال کاغذیو اسپری ضد عفونی کنندمو
دراوردم...
انگار از کاری که کردم تعجب کرده بود...
از رو صندلیم بلند شدم با اینکه اون نشسته بود ولی هم ق د هم شده
بودیم..
.
موهاشو بال زدمو کمی از اسپری رو روی زخم پیشونیش زدم...
کامال متوجه نگاهش روی اجزای صورتم بودم... یهو نگاهشو
غافلگیر کردم...چشم غره ای بهش رفتمو صورتشو تمیز کردمو
چشمم به خون کنار لبش افتاد...اونم با دستمال پاک کردمو
وسایالمو برگردوندم توی کیفم
خواستم برم که گفت:حرفایی که زدمو فراموش کن اون فقط یه
دعوا.....
پریدم وسط حرفش:من هیچ وقت رو حرف کسایی مثل تو حساب
نمیکنم !
رفتمو تنهاشون گذاشتم....این اولین باری نبود که اینجوری میشد
ادامه داره......
۴۶.۸k
۰۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.