پارت ۱۴
چند تق به در زدم
؛بیا داخل
رفتم داخل ولی با چیزی که دیدم شکه شدم
اون ...
؛ بیا بشین
+ببخشید رئیس ولی هیونجین چیکار میکنه
؛باید باهم همکاری کنید تا رایان رو شکست بدید
-رئیس بهترین مافیای تیمتون رزاعه ؟
؛اره
؛خوب شما باید به عمارت رایان حمله کنید ، سوهو رو میفرستم باهاتون بیاد
+چرا سوهو ؟
-وایسا ببینم سوهو کیه اصلا ؟
؛ سوهو هم مثل رزا بهترین مافیاعه تیممونه
-اهان
+ خوب کی باید حمله کنیم ؟
؛چند ساعت دیگه ، الان سوهو رو میگم بیاد
+چشم
رئیس از در رفت بیرون
سکوتی بینمون بود که من شکستمش
+میگم یونا کجاست ؟
-طلاق گرفتم ازش
+هوم ، چرا
-امم بهم خیانت کرد
+اهان
-رزا
+هوم
-میشه دوباره زنم بشی ، خواهش میکنم لطفا
+هوانگ من عروسک تو نیستم که هروقت بخوای ازم استفاده کنی
و ...
با اومدن رئیس حرفمو قورت دادم
سوهو اومد داخل
+سوهووو
رفتم بغلش
^رزا خوبی ؟ خیلی وقته ندیدمت
+هوم منم ندیدمت
رئیس سرفه این کرد
نشستیم سر جامون
؛خوب همونطور که گفتم تا چند ساعت دیگه باید حمله کنیم ، برید صلاحاتون رو بردارید و
با ون به عمارت رایان برید
+کی رانندست
؛ سوهو
^عجب شانسی
من و سوهو خنده این سر دادیم
؛ خوب ، نمیخواین برین ؟
+چشم
^چشم
-چشم
از اتاق رئیس اومدیم بیرون
^رزا تویه تفنگ و نارنجک بردار
+هوم
^هوانگ توهم تفنگ بردار
-چرا همتون بهم میگید هوانگ ؟
+^پس چی بگیم ؟
-هیون دیگه
+هوم باشه هیون
سلام هامون رو برداشتیم و سوار ون شدیم
+سوهو امیدوارم رانندگیت خوب باشه
^خوب نمیدونم
+هممون میمیریم 💔
-هوم
سوهو ماشین رو روشن کرد و به سمت عمارت رایان راه افتادیم ...
؛بیا داخل
رفتم داخل ولی با چیزی که دیدم شکه شدم
اون ...
؛ بیا بشین
+ببخشید رئیس ولی هیونجین چیکار میکنه
؛باید باهم همکاری کنید تا رایان رو شکست بدید
-رئیس بهترین مافیای تیمتون رزاعه ؟
؛اره
؛خوب شما باید به عمارت رایان حمله کنید ، سوهو رو میفرستم باهاتون بیاد
+چرا سوهو ؟
-وایسا ببینم سوهو کیه اصلا ؟
؛ سوهو هم مثل رزا بهترین مافیاعه تیممونه
-اهان
+ خوب کی باید حمله کنیم ؟
؛چند ساعت دیگه ، الان سوهو رو میگم بیاد
+چشم
رئیس از در رفت بیرون
سکوتی بینمون بود که من شکستمش
+میگم یونا کجاست ؟
-طلاق گرفتم ازش
+هوم ، چرا
-امم بهم خیانت کرد
+اهان
-رزا
+هوم
-میشه دوباره زنم بشی ، خواهش میکنم لطفا
+هوانگ من عروسک تو نیستم که هروقت بخوای ازم استفاده کنی
و ...
با اومدن رئیس حرفمو قورت دادم
سوهو اومد داخل
+سوهووو
رفتم بغلش
^رزا خوبی ؟ خیلی وقته ندیدمت
+هوم منم ندیدمت
رئیس سرفه این کرد
نشستیم سر جامون
؛خوب همونطور که گفتم تا چند ساعت دیگه باید حمله کنیم ، برید صلاحاتون رو بردارید و
با ون به عمارت رایان برید
+کی رانندست
؛ سوهو
^عجب شانسی
من و سوهو خنده این سر دادیم
؛ خوب ، نمیخواین برین ؟
+چشم
^چشم
-چشم
از اتاق رئیس اومدیم بیرون
^رزا تویه تفنگ و نارنجک بردار
+هوم
^هوانگ توهم تفنگ بردار
-چرا همتون بهم میگید هوانگ ؟
+^پس چی بگیم ؟
-هیون دیگه
+هوم باشه هیون
سلام هامون رو برداشتیم و سوار ون شدیم
+سوهو امیدوارم رانندگیت خوب باشه
^خوب نمیدونم
+هممون میمیریم 💔
-هوم
سوهو ماشین رو روشن کرد و به سمت عمارت رایان راه افتادیم ...
۲.۰k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.