دوپارتی
دوپارتی
ا.ت ویو:
امروز از صبح که بیدار شدم بی حوصله بودم نزدیکای غروب بود که دوستم زنگ زد و گفت ساعت ۷ بریم بار
میدونستم جیمین نمیزاره اما این چند وقت حواسش اصلا به من نبود
صبح زود میرفت و شب ساعت ۲یا۳ برمیگشت
با خودم گفتم میرم اما زود برمیگردم تا نفهمه
ساعت ۳ بود یه رامیون درست کردم و خوردم و ازونجایی که وقت داشتم رفتم سر گوشیم
داشتم ویدیو های پینترست رو بالا پایین میکردم
که دیدم خااااک ساعت ۵عه
رفتم دوش گرفتم و لباسمو پوشیدم
لباسم یه پیرهن مشکی خیلی خوشگل
بود که تا بالای زانوم بود و آستین یا حتی
بند هم نداشت این لباسمو یواشکی خریده بودم و یادمه جیمین وقتی فهمید چقدر
سرم غر زد اولین بار برای وقتی که تولد دوستش بود پوشیدم
فلش بک:
امروز تولد دوست جیمین بود و منم رفتم خرید یه لباس مشکی خیلییییی خوشگل خریدم و حاضر شدم و باهم رفتیم تولد
خب باید بگم که وسط مهمونی یکی خیلی زیادی بهم نگاه کرد
و ازم درخواست رقص کرد
جیمینم پاشد رفت کتک کاری
رفتیم تو ماشین بدجور عصبی بود
_هزار بار بهت گفتم مثل آدم لباس بپوش خوشم نمیاد کسی جز من نگاهش روت بیفته چه برسه بهت پیشنهاد رقصم بده
سر خود رفتی یچی گرفتی که عملا نگاه همه روته(عصبی و داد)
پایان فلش بک
چون ازش عصبی بودم همون لباسو پوشیدم
کرم پودرمو به صورتم زدم
کانسیلر
ریمل
یه خط چشم گورباهی هم کشیدم
و برای تاچ آخر تینت لب سرخم رو زدم
رسما قانون هاش رو زیر پا گذاشتم
۱.بدون اجازه من جایی نمیری (شکسته شد
۲.لباسای باز و اون لباس مشکیه ممنوع (شکسته شد
۳.اون تینت لبتو فقط وقتی من هستم میزنی
(شکسته شد
۴. قبل ۱۰ خونه ای(شکسته میشه
و کلی قانون دیگه
رفتم بیرون که بادیگارد جلومو گرفت
_کجا خانم؟
+میرم بیرون آقای پارک خبر دارن
_بفرمایین
رفتم بار که لیا رو دیدم
_عاااااا سلام ا.تتتتتتت چقد خوشگل شدی دختررررر
+مرسییییییی توعم خوشگل شدی
کلی با لیا حرف زدیم
و خندیدیم یکمم مست کردم
چشمم به ساعت افتاد که فاک ساعت ۱۲ عه
احتمال میدادم جیمین نیاد اما بازم احتیاط شرط عقله
سریع خدافظی کردم و رفتم سمت خونه
بعدیش؟
لایک
کامنت
نذارین خبری نیست
ا.ت ویو:
امروز از صبح که بیدار شدم بی حوصله بودم نزدیکای غروب بود که دوستم زنگ زد و گفت ساعت ۷ بریم بار
میدونستم جیمین نمیزاره اما این چند وقت حواسش اصلا به من نبود
صبح زود میرفت و شب ساعت ۲یا۳ برمیگشت
با خودم گفتم میرم اما زود برمیگردم تا نفهمه
ساعت ۳ بود یه رامیون درست کردم و خوردم و ازونجایی که وقت داشتم رفتم سر گوشیم
داشتم ویدیو های پینترست رو بالا پایین میکردم
که دیدم خااااک ساعت ۵عه
رفتم دوش گرفتم و لباسمو پوشیدم
لباسم یه پیرهن مشکی خیلی خوشگل
بود که تا بالای زانوم بود و آستین یا حتی
بند هم نداشت این لباسمو یواشکی خریده بودم و یادمه جیمین وقتی فهمید چقدر
سرم غر زد اولین بار برای وقتی که تولد دوستش بود پوشیدم
فلش بک:
امروز تولد دوست جیمین بود و منم رفتم خرید یه لباس مشکی خیلییییی خوشگل خریدم و حاضر شدم و باهم رفتیم تولد
خب باید بگم که وسط مهمونی یکی خیلی زیادی بهم نگاه کرد
و ازم درخواست رقص کرد
جیمینم پاشد رفت کتک کاری
رفتیم تو ماشین بدجور عصبی بود
_هزار بار بهت گفتم مثل آدم لباس بپوش خوشم نمیاد کسی جز من نگاهش روت بیفته چه برسه بهت پیشنهاد رقصم بده
سر خود رفتی یچی گرفتی که عملا نگاه همه روته(عصبی و داد)
پایان فلش بک
چون ازش عصبی بودم همون لباسو پوشیدم
کرم پودرمو به صورتم زدم
کانسیلر
ریمل
یه خط چشم گورباهی هم کشیدم
و برای تاچ آخر تینت لب سرخم رو زدم
رسما قانون هاش رو زیر پا گذاشتم
۱.بدون اجازه من جایی نمیری (شکسته شد
۲.لباسای باز و اون لباس مشکیه ممنوع (شکسته شد
۳.اون تینت لبتو فقط وقتی من هستم میزنی
(شکسته شد
۴. قبل ۱۰ خونه ای(شکسته میشه
و کلی قانون دیگه
رفتم بیرون که بادیگارد جلومو گرفت
_کجا خانم؟
+میرم بیرون آقای پارک خبر دارن
_بفرمایین
رفتم بار که لیا رو دیدم
_عاااااا سلام ا.تتتتتتت چقد خوشگل شدی دختررررر
+مرسییییییی توعم خوشگل شدی
کلی با لیا حرف زدیم
و خندیدیم یکمم مست کردم
چشمم به ساعت افتاد که فاک ساعت ۱۲ عه
احتمال میدادم جیمین نیاد اما بازم احتیاط شرط عقله
سریع خدافظی کردم و رفتم سمت خونه
بعدیش؟
لایک
کامنت
نذارین خبری نیست
۳.۰k
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.