Bf+f
Bf+f
Part ⁵
جیمین و سوزی تا ۸ شب باهم راجب مسائل مختلف حرف زدن و خوب باهم جور شدن
سوزی:ازت ممنونم آنروز خیلی خوشگذشت
جیمین:خواهش میکنم
سوزی:خداحافظ
●۳ماه بعد●
(نکته سوزی و جیمین کلید خونه همدیگه رو دارن)
جیمین با احساس خیس شدن چشماش رو باز کرد و با دیدن قیافه شرورانه سوزی پوفی کشید
جیمین:سوزییی خفت میکنم فقط من دستم به تو برسه
سوزی:بیا ببینم میخوای چیکار کنی؟
جیمین و سوزی خیلی باهم صمیمی شده بودن اونم طی ۳ ماه جوری کهاگر کسی نمیدونست فکر میکرد اینا از بچگی دوستن
جیمین تا اومد حرفی بزنه گوشیش زنگ خورد
جیمین:سلام...مرسی ممنون...بله خودمم...واقعا؟
سوزی:کیه؟
جیمین:مرسی بله چشم امروز میام
به محض قطع شدن تلفن جیمین به قدری سفت سوزی رو بغل کرد که جای روده و معده سوزی عوض شد(هیچی نیست اثرات زیست خوندنه)
جیمین:سوزی قبول شدم سوزی قبول شدم ادیشن قبول شدممم(با لبخند و گریه)
(ریکشنم به پرانتز:هاااا (اون گربهه))
سوزی:جیمیننن بیا بغلممم تبریک میگممم
جیمین۱ ساعت دیگه باید با یه همراه اونجا باشم تو باهام بیا
سوزی:ولی...ولی من که خانوادت نیستم
جیمین:اشکالی نداره
خلاصه آماده شدن رفتن کمپانی بیگ هیت
نگهبان:کاری داشتید جناب؟
جیمین:پارک جیمین هستم ادیشت قبول شدم
نگهبان:بفرمایید داخل
پیدینیم:خوش اومدی جیمین
از الان دوره کارآموزی شروع میشه تا سال آینده که همراه با همگروهیات دبیو میکنی
چشمای جیمین برقی زد و بعد از انجام کارها رفتن تا با کسایی که ادیشن و قبول شدن آشنا بشن درواقع کسایی که قرار بود همگروهیش باشن
جیمین به محض اینکه وارد شد یه قیافه آشنا دید
جیمین:کیم تهیونگگگ
ته:پارک جیمینننن
تو اینجا چیکار میکنی؟
(برای کسایی که نمیدونن جیمین و تهیونگ هم مدرسهای بودن)
جیمینبه همون دلیلی که تو اینجایی
خلاصه باهم آشنا شدن داشتن باهم صحبت میکردند که پدن(پیدینیم)اومد
پدن:پسرا باید توی خوابگاه بمونید برای همین لطفا برید وسایلتون رو جمع کنید
●۱سال بعد●(باورم نمیشه توی ۱ پارت ۱سال و ۳ماه پرش زمانی داشتیم)
جیمین و سوزی خیلی کم هنو میدین ولی وقتی میدیدن مثلا ۱روز کانل کنار هم بودن و از اتفاقاتشون میگفتن
روزها میگذشت و به روز دبیوی جیمین نزدیک میشدن پدن بهشون خبر داده بود چون اجرای دبیر هستش همه میتونن یه نفر رو با خودشون به پشت صحنه ببرن و جیمین هم سوزی رو برده بود
نام:واییی استرس دارم
(بگم سوزی با اعضا صمیمی بود)
سوزی:واییی خبر جدید کیم نامجون لیدر بیتیاس استرس داره بیخیال پسر جیمین و کوک و نگاه نشستن با گوشی گیم میزنن انگار نه انگار اجرای دبیوشون:/
یکی:بیتیاس لطفا به پشت صحنه اجرتون ۵ دقیقه دیگه شروع میشه
اعضا رفتن و سوزی هم به جایگاهش توی سالن رفت و نشست جیمین ب ای اون ی جای وی ای پی رزرو کرده بود
Part ⁵
جیمین و سوزی تا ۸ شب باهم راجب مسائل مختلف حرف زدن و خوب باهم جور شدن
سوزی:ازت ممنونم آنروز خیلی خوشگذشت
جیمین:خواهش میکنم
سوزی:خداحافظ
●۳ماه بعد●
(نکته سوزی و جیمین کلید خونه همدیگه رو دارن)
جیمین با احساس خیس شدن چشماش رو باز کرد و با دیدن قیافه شرورانه سوزی پوفی کشید
جیمین:سوزییی خفت میکنم فقط من دستم به تو برسه
سوزی:بیا ببینم میخوای چیکار کنی؟
جیمین و سوزی خیلی باهم صمیمی شده بودن اونم طی ۳ ماه جوری کهاگر کسی نمیدونست فکر میکرد اینا از بچگی دوستن
جیمین تا اومد حرفی بزنه گوشیش زنگ خورد
جیمین:سلام...مرسی ممنون...بله خودمم...واقعا؟
سوزی:کیه؟
جیمین:مرسی بله چشم امروز میام
به محض قطع شدن تلفن جیمین به قدری سفت سوزی رو بغل کرد که جای روده و معده سوزی عوض شد(هیچی نیست اثرات زیست خوندنه)
جیمین:سوزی قبول شدم سوزی قبول شدم ادیشن قبول شدممم(با لبخند و گریه)
(ریکشنم به پرانتز:هاااا (اون گربهه))
سوزی:جیمیننن بیا بغلممم تبریک میگممم
جیمین۱ ساعت دیگه باید با یه همراه اونجا باشم تو باهام بیا
سوزی:ولی...ولی من که خانوادت نیستم
جیمین:اشکالی نداره
خلاصه آماده شدن رفتن کمپانی بیگ هیت
نگهبان:کاری داشتید جناب؟
جیمین:پارک جیمین هستم ادیشت قبول شدم
نگهبان:بفرمایید داخل
پیدینیم:خوش اومدی جیمین
از الان دوره کارآموزی شروع میشه تا سال آینده که همراه با همگروهیات دبیو میکنی
چشمای جیمین برقی زد و بعد از انجام کارها رفتن تا با کسایی که ادیشن و قبول شدن آشنا بشن درواقع کسایی که قرار بود همگروهیش باشن
جیمین به محض اینکه وارد شد یه قیافه آشنا دید
جیمین:کیم تهیونگگگ
ته:پارک جیمینننن
تو اینجا چیکار میکنی؟
(برای کسایی که نمیدونن جیمین و تهیونگ هم مدرسهای بودن)
جیمینبه همون دلیلی که تو اینجایی
خلاصه باهم آشنا شدن داشتن باهم صحبت میکردند که پدن(پیدینیم)اومد
پدن:پسرا باید توی خوابگاه بمونید برای همین لطفا برید وسایلتون رو جمع کنید
●۱سال بعد●(باورم نمیشه توی ۱ پارت ۱سال و ۳ماه پرش زمانی داشتیم)
جیمین و سوزی خیلی کم هنو میدین ولی وقتی میدیدن مثلا ۱روز کانل کنار هم بودن و از اتفاقاتشون میگفتن
روزها میگذشت و به روز دبیوی جیمین نزدیک میشدن پدن بهشون خبر داده بود چون اجرای دبیر هستش همه میتونن یه نفر رو با خودشون به پشت صحنه ببرن و جیمین هم سوزی رو برده بود
نام:واییی استرس دارم
(بگم سوزی با اعضا صمیمی بود)
سوزی:واییی خبر جدید کیم نامجون لیدر بیتیاس استرس داره بیخیال پسر جیمین و کوک و نگاه نشستن با گوشی گیم میزنن انگار نه انگار اجرای دبیوشون:/
یکی:بیتیاس لطفا به پشت صحنه اجرتون ۵ دقیقه دیگه شروع میشه
اعضا رفتن و سوزی هم به جایگاهش توی سالن رفت و نشست جیمین ب ای اون ی جای وی ای پی رزرو کرده بود
۵.۵k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.