پارت 27
خب هنوزم ویو شوگاعه
سوار ماشین شدیم کوک و میا جلو نشستن و منم عقب نشستم و سر ات رو.گذاشتم روی پای خودم تا وقتی برسیم هعییی «فرشته کوچولو چی میشد منو میبخشیدی و عشقم رو قبول میکردی؟»
به صورتش زل زده بودم که نفهمیدم کی رسیدیم سریع براید استایل بالش کردم و بردمش توی بیمارستان
-پرستارررررررر
پرستار:بلع چیشده
-خالش بد شده یکاری کن
پرستار:نصبتت باهاشون چیه
-عااااا دوس پسرشم
ات رو گذاشت روی برانکارد و بردش توی اتاق منم از پشت شیشه نگاهش کردم که دکتر اومد بیرون
-چیشد
دکتر:جیز خاصی نیست فشار عصبی بش وارد شده سرمش تموم شد میتونید ببریدش
-بل خیلی ممنون
رفتم توی اتاق و یه صندلی پبدا کردم و نشستم روش صندلی و کشیدم سمت تخت ات و به صورتش زل زدم و.دستاشو گرفتم
-فعلا که بیهوشی ولی اگه صدامو میشنوی جوابمو بده ات من واقعا دوست دارم و بخاطر اون کارم واقعااا پشیمونم میدونم از دستم دلخوری و میدونم زندگیتو خراب کردم ولی بهم یه فرصت بده تا خودمو بهت ثابت کنم
ات ویو
به هوش اومده بودم فقط خودمو زده بودم به بیهوشی و همه حرفاش شنیدم هوفففففففف خدایا چیکار کنم نمیدونم ببخشمش یا نه خودم یه حسای ریزی بش دارم ولی.....اههه چن رئز بش فرصت میدم دستمو تکون دادم و کم کم چشمام باز کردم که با صورت ذوق زدش مواحه شدم
-به هوش اومدی؟
+نه هنو بیهوشم این روحمه
-*پوکر*
+من چرا اینجام
-بیهوش شدی اوردمت...میگم منو میبخشی؟
+نمیدونم بین دوراهی موندم....اگه نبخشمت عذاب وجدان میگیرم ببخشمت زیادی در حقت خوبی کردم
-منو ببخش قول میدم جبران کنمممم
+هوفففففف ببین فقط بهت یه هفته فرصت میدم جبران کن وگرنه نخ من نه تو
داشتم باش حرف میزدم کع در وا شد و میا و لیسا جیغ جیغ کنان پریدن تو و اومدن بغلم کردن
+پایی یاخدا خفه شدمممم
میا:خوبیییی
لیسا:جاییت درد نمیکنعه
+نه بابا خوبم
-اهم مثلا اومدم دو کلمه خصوصی حرف بزنم
همون موقع دوتا پسر دیگه هم اومدن تو
+عااااا شوگا اینا کین
-اهع این کوکه دوستمه اینم جی...
جیمین:خودم زبون. دارم...من جیمینم و رل لیسام
میا:جانننن؟؟؟؟خاهر منننن؟؟:
+تو کی رل زدی به ما نگفتییی
لیسا:باو وقتی خارج بودم رل زدم
جیمین:اینم کوکه یه بدبخته سینگل
کوک:عهههههه
+اینم میاعه یه بدبخت سینگل دیگه
میا:عهههههههه
+خو راس میگم بهم میاینننن
میا:خفشو من مخام ادامه تحصیل بدم
کوک:منم مخام ادامه تحصیل بدم
-حالا ناز نکنین دیه لوسا
لیسا:خب دیگه من برم یجی بخرم بخوریم
جیمین:نمخاد میری دوبارع میدزدنت خودم میرم
*پرش زمانی فردا صبج*
به جان خودم ویس بیشتر از این نمیزاره بنویسم
حیححح حمایتم کنینننن بیژورا
سوار ماشین شدیم کوک و میا جلو نشستن و منم عقب نشستم و سر ات رو.گذاشتم روی پای خودم تا وقتی برسیم هعییی «فرشته کوچولو چی میشد منو میبخشیدی و عشقم رو قبول میکردی؟»
به صورتش زل زده بودم که نفهمیدم کی رسیدیم سریع براید استایل بالش کردم و بردمش توی بیمارستان
-پرستارررررررر
پرستار:بلع چیشده
-خالش بد شده یکاری کن
پرستار:نصبتت باهاشون چیه
-عااااا دوس پسرشم
ات رو گذاشت روی برانکارد و بردش توی اتاق منم از پشت شیشه نگاهش کردم که دکتر اومد بیرون
-چیشد
دکتر:جیز خاصی نیست فشار عصبی بش وارد شده سرمش تموم شد میتونید ببریدش
-بل خیلی ممنون
رفتم توی اتاق و یه صندلی پبدا کردم و نشستم روش صندلی و کشیدم سمت تخت ات و به صورتش زل زدم و.دستاشو گرفتم
-فعلا که بیهوشی ولی اگه صدامو میشنوی جوابمو بده ات من واقعا دوست دارم و بخاطر اون کارم واقعااا پشیمونم میدونم از دستم دلخوری و میدونم زندگیتو خراب کردم ولی بهم یه فرصت بده تا خودمو بهت ثابت کنم
ات ویو
به هوش اومده بودم فقط خودمو زده بودم به بیهوشی و همه حرفاش شنیدم هوفففففففف خدایا چیکار کنم نمیدونم ببخشمش یا نه خودم یه حسای ریزی بش دارم ولی.....اههه چن رئز بش فرصت میدم دستمو تکون دادم و کم کم چشمام باز کردم که با صورت ذوق زدش مواحه شدم
-به هوش اومدی؟
+نه هنو بیهوشم این روحمه
-*پوکر*
+من چرا اینجام
-بیهوش شدی اوردمت...میگم منو میبخشی؟
+نمیدونم بین دوراهی موندم....اگه نبخشمت عذاب وجدان میگیرم ببخشمت زیادی در حقت خوبی کردم
-منو ببخش قول میدم جبران کنمممم
+هوفففففف ببین فقط بهت یه هفته فرصت میدم جبران کن وگرنه نخ من نه تو
داشتم باش حرف میزدم کع در وا شد و میا و لیسا جیغ جیغ کنان پریدن تو و اومدن بغلم کردن
+پایی یاخدا خفه شدمممم
میا:خوبیییی
لیسا:جاییت درد نمیکنعه
+نه بابا خوبم
-اهم مثلا اومدم دو کلمه خصوصی حرف بزنم
همون موقع دوتا پسر دیگه هم اومدن تو
+عااااا شوگا اینا کین
-اهع این کوکه دوستمه اینم جی...
جیمین:خودم زبون. دارم...من جیمینم و رل لیسام
میا:جانننن؟؟؟؟خاهر منننن؟؟:
+تو کی رل زدی به ما نگفتییی
لیسا:باو وقتی خارج بودم رل زدم
جیمین:اینم کوکه یه بدبخته سینگل
کوک:عهههههه
+اینم میاعه یه بدبخت سینگل دیگه
میا:عهههههههه
+خو راس میگم بهم میاینننن
میا:خفشو من مخام ادامه تحصیل بدم
کوک:منم مخام ادامه تحصیل بدم
-حالا ناز نکنین دیه لوسا
لیسا:خب دیگه من برم یجی بخرم بخوریم
جیمین:نمخاد میری دوبارع میدزدنت خودم میرم
*پرش زمانی فردا صبج*
به جان خودم ویس بیشتر از این نمیزاره بنویسم
حیححح حمایتم کنینننن بیژورا
۱۵.۹k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.