دو پارتی جونگ کوک
ده ماهه که از ازدواج من و جونگ کوک میگذره..امروز تهیونگ بهترین دوست جونگ کوک مارو دعوت کرده بود به پارتی که داخل عمارتش گرفته.....
(علامت ها..ا.ت+ و جونگ کوک_ )
+ کوکی خوشگل شدم؟(عکس لباسو میزارم)
_نه برو عوضش کن..
+یعنی زشت شدم؟(بغض)
_ نه بیب تو مثل همیشه شدی زیبا ترین پرنسس دنیا..ولی فکر نمیکنید یکم کوتاهه؟..من نمیخوام کسی بdنتو ببینه!
+یااااا کوک گیر نده دیگه..گفتی یقه ی لباسم باز نباشه منم آستین بلند با یقه ی بسته پوشیدم..دیگه به پایینش گیر نده!
_نچ نمیشه..
+یاااااا پس من نمیام(حالت قهر)
_ باشه کیوتم..ولی یه شرط داره!
+چه شرطی؟..قول میدم هرچی باشه قبوله..
_هرچی؟
+آره هرچی..
_نظرت چیه بعد از پارتیه امشب یه پسر کوچولو داشته باشیم؟(نگاه شیطون)
+ یااااا کوکی این قبول نیست..
_چرا ا.ت؟ چرا همش منو قبول نمیکنی؟ما ده ماهه که ازدواج کردیم ولی حتی یه بار هم رابطه نداشتیم!..یادت رفت؟ تو الان بهم قول دادی!
+خببب..راستش من میخوام ولی میترسم..
_نترس بیب ترس نداره..
+باشه پس قبولهههه
بعد یهو پریدم bغلش و خودمو ازش آویزون کردم و دستامو دور گردنش انداختم..
_یاااااانکن ا.ت گردنم شکست..
+ببخشید..
بعد ازش جدا شدم و سرمو انداختم پایین..
_ناراحت نشو بیب..
+نه ناراحت نیستم..
_راستی یه شرط دیگه هم دارم..
+دیگه چی؟
_بوs میخوام..
+نموخوام باهات قهرم(کیوت)
_اگه کیوت بازی دربیاری میخورمت ها!
+مگه گرگی منو بخوری!
_آره..من یه گرگم تو هم غذای منی!
یهدفعه دستمو گرفت و چسبوندم به خودش و کل لbامو به دهن گرفت..بعد چند مین ازم جدا شد..
+دیوونه آخه کی اینجوری بوs میکنه!
_حالا دیدی میتونم بخورمت!
+یااااااا اصن بیا بریم دیگه..
_بریم..
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم....وقتی رسیدیم منو کوک کنار هم نشسته بودیم و به بقیه نگاه میکردیم..کوک هم نمیذاشت من از جام تکون بخورم😐....دیگه حوصلم سر رفته بود..
+میگم کوک میشه بریم باهم برقص...
_ا.ت من یکم کار دارم الان دوباره میام پیشت..
بعد رفت...یه دفعه آهنگ ملایمی پخش شد...داشتم با چشمام دنبال کوک میگشتم که یهو دیدم سمت یه دختره رفت و دستشو سمتش دراز کرد!بعد دستشو گرفت و داشتن باهم دنس میرفتن!...ای نامرد پس کارت این بود؟..همینطور بهشون نگاه میکردم و اشک میریختم..شاید یه دنس ساده رفتن برای بقیه عادی باشه ولی برای منی که جونگ کوک رو فقط برای خودم میخوام عادی نیست!..یه دفعه یه مرد اومد سمتم..
÷افتخار رقص میدین لیدی زیبا؟
نمیخواستم قبول کنم ولی واسه حرص دادن کوک قبول کردم.....وسط سالن داشتیم میرقصیدیم که یه دفعه چشمم به جونگ کوک افتاد که با چشماش داشت تحدیدم میکرد!..اهمیت ندادم و دستمو دور گردن اون مرد حلقه کردم و بیشتر بهش چسبیدم...حالا که اینطوریه منم بلدم تورو اذیت کنم جئون جونگ کوک!...
(علامت ها..ا.ت+ و جونگ کوک_ )
+ کوکی خوشگل شدم؟(عکس لباسو میزارم)
_نه برو عوضش کن..
+یعنی زشت شدم؟(بغض)
_ نه بیب تو مثل همیشه شدی زیبا ترین پرنسس دنیا..ولی فکر نمیکنید یکم کوتاهه؟..من نمیخوام کسی بdنتو ببینه!
+یااااا کوک گیر نده دیگه..گفتی یقه ی لباسم باز نباشه منم آستین بلند با یقه ی بسته پوشیدم..دیگه به پایینش گیر نده!
_نچ نمیشه..
+یاااااا پس من نمیام(حالت قهر)
_ باشه کیوتم..ولی یه شرط داره!
+چه شرطی؟..قول میدم هرچی باشه قبوله..
_هرچی؟
+آره هرچی..
_نظرت چیه بعد از پارتیه امشب یه پسر کوچولو داشته باشیم؟(نگاه شیطون)
+ یااااا کوکی این قبول نیست..
_چرا ا.ت؟ چرا همش منو قبول نمیکنی؟ما ده ماهه که ازدواج کردیم ولی حتی یه بار هم رابطه نداشتیم!..یادت رفت؟ تو الان بهم قول دادی!
+خببب..راستش من میخوام ولی میترسم..
_نترس بیب ترس نداره..
+باشه پس قبولهههه
بعد یهو پریدم bغلش و خودمو ازش آویزون کردم و دستامو دور گردنش انداختم..
_یاااااانکن ا.ت گردنم شکست..
+ببخشید..
بعد ازش جدا شدم و سرمو انداختم پایین..
_ناراحت نشو بیب..
+نه ناراحت نیستم..
_راستی یه شرط دیگه هم دارم..
+دیگه چی؟
_بوs میخوام..
+نموخوام باهات قهرم(کیوت)
_اگه کیوت بازی دربیاری میخورمت ها!
+مگه گرگی منو بخوری!
_آره..من یه گرگم تو هم غذای منی!
یهدفعه دستمو گرفت و چسبوندم به خودش و کل لbامو به دهن گرفت..بعد چند مین ازم جدا شد..
+دیوونه آخه کی اینجوری بوs میکنه!
_حالا دیدی میتونم بخورمت!
+یااااااا اصن بیا بریم دیگه..
_بریم..
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم....وقتی رسیدیم منو کوک کنار هم نشسته بودیم و به بقیه نگاه میکردیم..کوک هم نمیذاشت من از جام تکون بخورم😐....دیگه حوصلم سر رفته بود..
+میگم کوک میشه بریم باهم برقص...
_ا.ت من یکم کار دارم الان دوباره میام پیشت..
بعد رفت...یه دفعه آهنگ ملایمی پخش شد...داشتم با چشمام دنبال کوک میگشتم که یهو دیدم سمت یه دختره رفت و دستشو سمتش دراز کرد!بعد دستشو گرفت و داشتن باهم دنس میرفتن!...ای نامرد پس کارت این بود؟..همینطور بهشون نگاه میکردم و اشک میریختم..شاید یه دنس ساده رفتن برای بقیه عادی باشه ولی برای منی که جونگ کوک رو فقط برای خودم میخوام عادی نیست!..یه دفعه یه مرد اومد سمتم..
÷افتخار رقص میدین لیدی زیبا؟
نمیخواستم قبول کنم ولی واسه حرص دادن کوک قبول کردم.....وسط سالن داشتیم میرقصیدیم که یه دفعه چشمم به جونگ کوک افتاد که با چشماش داشت تحدیدم میکرد!..اهمیت ندادم و دستمو دور گردن اون مرد حلقه کردم و بیشتر بهش چسبیدم...حالا که اینطوریه منم بلدم تورو اذیت کنم جئون جونگ کوک!...
۴.۵k
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.