p16
گربه:یه فکری دارم برو به شیا بگو
کوک:واتتتتتت
گربه: زود باش
کوک:اوفففف
کوک ویو:رفتم دم در شیا درشو زدم که صداش دراومد
شیا:بیا تو لطفا
کوک:رفتم داخل که تعجب کرد
شیا:کوک؟کوکی جونم خوش اومدی عزیزم بیا بشین پیشم
کوک:اوففف
رفتم نشستم کنارش داشت با لبخند نگاه میکرد
کوک:برادرت کجاست
شیا:ها
کوک:سوالم واضح بود
شیا:مگه خونه نیس ...بزا .... نمیتونم به مغزش متصل بشم حتما خوابه
کوک:به جیرال چی میتونی؟
شیا:....نه حتما اونم خوابه
کوک:برادرت کجا میتونه باشه
شیا:امممم یه شرطی داره بهت بگم
کوک:خدایا از شرطا بدم میاد
شیا:خب باید فرداشب منو ببری دور دور
کوک:همین؟
شیا:اره عزیزم
کوک:بهمنگو عزیرم عزیزم کی عزیزت شدیم خودمون نفهمیدم
شیا:اه...کاش درکم کنی کوکی
کوک:خلاصه کلام من میرم بخوابم...قبلش جای بردارت و بگو
شیا:کلبه ای که ساخته تو جنگل هوسی هستش
کوک:باشه مرسی
رفتم اتاق گربه دراز کشیده بود رو تخت
گربه:چخبرا
کوک:...پقدر تو پررویی اخه بلند شو
گربه:نشم چیمشه
کوک:هیچی ۸تا جونت میمونه
گربه:تویه......(سانسور).....(😔🤝) پسره ای که از(😀).....
کوک:😐
گربه:....
کوک:😐
گربه:...
کوک:اهم خلاصه جای جیرال رو گفت تو جنگل هوسی که دوتاشونم خوابن بیا بریم
گربه:نههه شبای جنگل هوسی زیادی ترسناکه
کوک:من رزم
گربه:رزمی کار باشی نباشی اونا ماورایی ان نمیتونی باهاشون سرو کله کنی فردا صبح میریم
کوک:اههههه لعنتی
(صبح)
جیرال"امروز صبح بیدار شدم دیدم از اشپزخانه صداهایی میاد رفتم دیدم سوهو داره غذا میپزه
سوهو:بلندددد شدیییییی
جی:بله
سوهو:هومممم بیا به اینا برس برمبرات اون میوه محبوب رو بچینم بیام
جی:نه نه نمیخواد
اینم از این پارتتتتتت خیلییییییی ممنونم به خاطر لایکای پارت قبلی عاشقتوتم بهخاطر اینکه اذیتمنمیکنین شرط نداریم😘😘😘💃💃🕺🕺🫂🫂🫂🫂🫂🫂
کوک:واتتتتتت
گربه: زود باش
کوک:اوفففف
کوک ویو:رفتم دم در شیا درشو زدم که صداش دراومد
شیا:بیا تو لطفا
کوک:رفتم داخل که تعجب کرد
شیا:کوک؟کوکی جونم خوش اومدی عزیزم بیا بشین پیشم
کوک:اوففف
رفتم نشستم کنارش داشت با لبخند نگاه میکرد
کوک:برادرت کجاست
شیا:ها
کوک:سوالم واضح بود
شیا:مگه خونه نیس ...بزا .... نمیتونم به مغزش متصل بشم حتما خوابه
کوک:به جیرال چی میتونی؟
شیا:....نه حتما اونم خوابه
کوک:برادرت کجا میتونه باشه
شیا:امممم یه شرطی داره بهت بگم
کوک:خدایا از شرطا بدم میاد
شیا:خب باید فرداشب منو ببری دور دور
کوک:همین؟
شیا:اره عزیزم
کوک:بهمنگو عزیرم عزیزم کی عزیزت شدیم خودمون نفهمیدم
شیا:اه...کاش درکم کنی کوکی
کوک:خلاصه کلام من میرم بخوابم...قبلش جای بردارت و بگو
شیا:کلبه ای که ساخته تو جنگل هوسی هستش
کوک:باشه مرسی
رفتم اتاق گربه دراز کشیده بود رو تخت
گربه:چخبرا
کوک:...پقدر تو پررویی اخه بلند شو
گربه:نشم چیمشه
کوک:هیچی ۸تا جونت میمونه
گربه:تویه......(سانسور).....(😔🤝) پسره ای که از(😀).....
کوک:😐
گربه:....
کوک:😐
گربه:...
کوک:اهم خلاصه جای جیرال رو گفت تو جنگل هوسی که دوتاشونم خوابن بیا بریم
گربه:نههه شبای جنگل هوسی زیادی ترسناکه
کوک:من رزم
گربه:رزمی کار باشی نباشی اونا ماورایی ان نمیتونی باهاشون سرو کله کنی فردا صبح میریم
کوک:اههههه لعنتی
(صبح)
جیرال"امروز صبح بیدار شدم دیدم از اشپزخانه صداهایی میاد رفتم دیدم سوهو داره غذا میپزه
سوهو:بلندددد شدیییییی
جی:بله
سوهو:هومممم بیا به اینا برس برمبرات اون میوه محبوب رو بچینم بیام
جی:نه نه نمیخواد
اینم از این پارتتتتتت خیلییییییی ممنونم به خاطر لایکای پارت قبلی عاشقتوتم بهخاطر اینکه اذیتمنمیکنین شرط نداریم😘😘😘💃💃🕺🕺🫂🫂🫂🫂🫂🫂
۳۴.۸k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.