پارت 99
سکوت توی اتاق حاکم شد، بعد یه مدت گفت:
شوگا: از کجا فهمیدی؟ چطوری؟
گوشی رو باز کردم و عکسها رو آوردم و گوشی دستش دادم.
جیمین: از اینجا.
شوگا: کی فرستاده میدونی؟
جیمین: نه ناشناس هست.
شوگا: این کیه کنارش میشناسی؟
جیمین: دانشجوم، سوجون
گوشی رو گرفت طرفم که گرفتمش و گفت:
شوگا: عکسها رو برام بفرست همینطور اگه عکسی از سوجون
داری.
جیمین: اوکی عکسی ندارم ولی میتونم بگم بابا از پرونده دانشگاه بیاره
شوگا:خوبه بگو بیاره.
شماره بابا رو گرفتم که بعد چند بوق برداشت
جیمین: بابا؟
بابای جیمین: جیمین کجایی تو؟ اصلا شما دوتا داداش ها کجا هستید؟
جیمین: بابا ما کلانتری هستیم.
بابای جیمین: چیشده؟
جیمین: بابا، ت رو دزدیدن.
بابا با صدایی که معلوم بود پر از شوکه گفت:
بابای جیمین: یعنی چی؟ کی دزدیده؟
جیمین : نمیدونم ولی اینو میدونم سوجون
اون رو دزدیده.
بابای جیمین: اوه
با مکثی گفتم:
جیمین: بابا، شوگا رفیقم رو میشناسی؟ همون که سرگرده.
بابای جیمین: آره آره.
جیمین :ما همون کلانتری هستیم.
بابای جیمین: اوکی، من نیم ساعت دیگه اونجام
شوگا: از کجا فهمیدی؟ چطوری؟
گوشی رو باز کردم و عکسها رو آوردم و گوشی دستش دادم.
جیمین: از اینجا.
شوگا: کی فرستاده میدونی؟
جیمین: نه ناشناس هست.
شوگا: این کیه کنارش میشناسی؟
جیمین: دانشجوم، سوجون
گوشی رو گرفت طرفم که گرفتمش و گفت:
شوگا: عکسها رو برام بفرست همینطور اگه عکسی از سوجون
داری.
جیمین: اوکی عکسی ندارم ولی میتونم بگم بابا از پرونده دانشگاه بیاره
شوگا:خوبه بگو بیاره.
شماره بابا رو گرفتم که بعد چند بوق برداشت
جیمین: بابا؟
بابای جیمین: جیمین کجایی تو؟ اصلا شما دوتا داداش ها کجا هستید؟
جیمین: بابا ما کلانتری هستیم.
بابای جیمین: چیشده؟
جیمین: بابا، ت رو دزدیدن.
بابا با صدایی که معلوم بود پر از شوکه گفت:
بابای جیمین: یعنی چی؟ کی دزدیده؟
جیمین : نمیدونم ولی اینو میدونم سوجون
اون رو دزدیده.
بابای جیمین: اوه
با مکثی گفتم:
جیمین: بابا، شوگا رفیقم رو میشناسی؟ همون که سرگرده.
بابای جیمین: آره آره.
جیمین :ما همون کلانتری هستیم.
بابای جیمین: اوکی، من نیم ساعت دیگه اونجام
۶.۰k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.