عزیزترینم، کنار تو بودن یکی از ارزشمند ترین اتفاق های زند
عزیزترینم، کنار تو بودن یکی از ارزشمند ترین اتفاق های زندگیام بود
شاید نیاز باشد بهت بگویم، وجودت برای من، به اندازهی دانه های برف زیبا بود؛ همانقدر زیبا و دلنشین و البته، همانقدر سرد..
من و تو در کنار هم درست مثل پسر بچهی کوچکی که مشکل تنفسی دارد و برف بودیم؛ پسر بچهای که دلش خوابیدن روی برف ها را میخواست و برفای که سرمایش برای پسرک غیر قابل وصف و سوزان بود.
دیوانه وار عاشقت بودم اما کنار تو، من توان نفس کشیدن نداشتم..
سرمای تو قلبم را سوزاند، همان قلبی که تنها برای تو میتوانست بتپد؛ اما خاکستر باقی ماندهی این قلب همچنان با خاطرات تو جان میگیرد، پس ورقهای دیگر از این دفترچه برای تو..
- از آفرودیتِ برفیات به شاهزادهی زمستان
شاید نیاز باشد بهت بگویم، وجودت برای من، به اندازهی دانه های برف زیبا بود؛ همانقدر زیبا و دلنشین و البته، همانقدر سرد..
من و تو در کنار هم درست مثل پسر بچهی کوچکی که مشکل تنفسی دارد و برف بودیم؛ پسر بچهای که دلش خوابیدن روی برف ها را میخواست و برفای که سرمایش برای پسرک غیر قابل وصف و سوزان بود.
دیوانه وار عاشقت بودم اما کنار تو، من توان نفس کشیدن نداشتم..
سرمای تو قلبم را سوزاند، همان قلبی که تنها برای تو میتوانست بتپد؛ اما خاکستر باقی ماندهی این قلب همچنان با خاطرات تو جان میگیرد، پس ورقهای دیگر از این دفترچه برای تو..
- از آفرودیتِ برفیات به شاهزادهی زمستان
۲۲۵
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.