زندگی پر معنا
#زندگی_پر_معنا
P6
+:رو تخت خوابیدم تا فیلم ببینم که یهوو در اتاق باز شد و جیمین اومد تو
(برادر ا.ت از نامجون به جیمین تبدیل شد)
+:آهای چرا در نمیزنی اخهه عه
@:ببخشید میخواستم بگم برو حاضر شو مهمونا دارن میان
+:یاا الان میگی اینو
@:خب آره....
ویو ا.ت
سریع پا شدمو تختمو مرتب کردم و اتاقمو تمیز کردم و رفتم پایین و به اجوما گفتم راویولی درست کنه..
بعد رفتم بالا و لباس پوشیدمو(عکس میدم)
موهامو بستم و یک آرایش لایت کمرنگ کردم و عطر زدم و منتظر موندم تا مهمونا بیان
ویو کوک
از نظر ا.ت یکم کیوت بود و خیلی ناراحت بیخیالش شدمو رفتم خونه رسیدم........
یک دوش 10 مینی گرفتم و رفتم تا حاظر شم برای شب......
امیدوارم شام راویولی باشه چون خیلی دوست دارم.....
ایش اون تهیونگ رو مخ هم میخواد بیاد این جوری غذا از گلوم پایین نمیره که
خیلی ازش بدم میاد و دلیلشم نامعلومه....
درکمد رو باز کردم و یک لباس برداشتم و پوشیدم(عکس میدم)....
عطر تلخم زدم و راه افتادم....
ادامه دارد.....
P6
+:رو تخت خوابیدم تا فیلم ببینم که یهوو در اتاق باز شد و جیمین اومد تو
(برادر ا.ت از نامجون به جیمین تبدیل شد)
+:آهای چرا در نمیزنی اخهه عه
@:ببخشید میخواستم بگم برو حاضر شو مهمونا دارن میان
+:یاا الان میگی اینو
@:خب آره....
ویو ا.ت
سریع پا شدمو تختمو مرتب کردم و اتاقمو تمیز کردم و رفتم پایین و به اجوما گفتم راویولی درست کنه..
بعد رفتم بالا و لباس پوشیدمو(عکس میدم)
موهامو بستم و یک آرایش لایت کمرنگ کردم و عطر زدم و منتظر موندم تا مهمونا بیان
ویو کوک
از نظر ا.ت یکم کیوت بود و خیلی ناراحت بیخیالش شدمو رفتم خونه رسیدم........
یک دوش 10 مینی گرفتم و رفتم تا حاظر شم برای شب......
امیدوارم شام راویولی باشه چون خیلی دوست دارم.....
ایش اون تهیونگ رو مخ هم میخواد بیاد این جوری غذا از گلوم پایین نمیره که
خیلی ازش بدم میاد و دلیلشم نامعلومه....
درکمد رو باز کردم و یک لباس برداشتم و پوشیدم(عکس میدم)....
عطر تلخم زدم و راه افتادم....
ادامه دارد.....
۲.۶k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.