جاسوس پارت۲۶

____________
ویو ادمین جون جونتون🤣
دیگه اینا شروع کردن به مبارزه راند یک به نفع ا/ت شد
کوک: خوب بلدی ولی من برندم
راند دو به نفع کوک
و رسیدن به راند آخر اینا اینقدر مبارزه کردن که هردوشون به نفس نفس افتادن
که ا/ت آروم آروم نزدیکش شد و به چشماش نگاه میکرد کوک آماده بود با یه حرکت شکستش بده ولی با حرفی که زد جا خورد
ا/ت:دوست دارم جئون جونگ کوک
کوک: جانمممم؟
که یهو ا/ت دستش رو گرفت و انداختش زمین و نشست روش
ا/ت: من بردمممم
کوک: تقلب کردییی
ا/ت: نوچ این تکنیکمه
کوک:قبول نیست
ا/ت:خودت گفتی تکنیک قبوله
کوک: ای بگم چیکارت نکن
کوک انداختش زمین و بلند شد
کای: دیدی گفتممممم آبجی من بهترین بهترینهه
شوگا: کوک خاک
کوک:تو هم اگه جای من بودی با حرفی که میزد جا نمیخوردی؟
شوگا: چرا
کوک: پس حرف نزنننن
شوگا: چشم چشم ببخشید
همه زدن زیر خنده
ا/ت:*جیغغغ*
شوگا: ا/ت چیشد
کای:ابجییی
ا/ت از حال رفت شوگا براید بغلش کرد و سوار ماشین کرد و با تمام سرعت می‌روند و به بیمارستان رسوندش
و کوک و کای پشت سرش رفتن
.........