رمان عشق ممنوعه پارت ۲۴
که گوشی ارسلان زنگ خورد
دیا. کیه
ارس. نمیدونم شمارس
دیا. جواب بده
ارسلان جواب داد الو الو کیه اول کسی جواب نداد
دیا. بزن رو اسپیکر
ارس. باشه
زد رو اسپیکر یه مرد بود میگفت اگه پولاتو میخوای باید بیای به اینجایی که میگم و ۲میلیارد باید با خودت بیاری
ارس. ببباشه فقط چند روزی وقت بده پول جور کنیم
مرده. باشه فقط ۴۸ساعت اوکی
ارس. ممنون باشه
قطع کرد ارس حالا چیکار کنیم
دیا. من ۵۰۰تومن دارم
ارس. منم ۵۰۰تومن دارم
دیا. حالا اون یه میلیارد دیگش رو از کجا بیاریم؟
ارس. نمیدونم والا
نیکا. مگه پولتونو دزدیدن
ارس. آره
نیکا. چند تومن بود
ارس. ۲۰هزار دلار
دیا. چی تو که به من گفتی ۱۲دلار
دیا. ارسلان این پولو از کجا آوردی نکنه... ارس. نه بابا به خدا کاری نکردم چند دلار قرض گرفتم بعد چند دلار پسنداز کردم و یه ماشین فروختم
دیا. آها با این همه کار۲۰هزاردلار در میاد
ارسلان راستشو بگو
ارس. دیانا چن دروغی دارم بهت بگم
اصلا ول کن بابا
دیا. باشه ولی وایسا برگردیم ایران
ارس. ما قرار نیس برگردین ایران تا چند سال دیگع
دیا. چ چ چ چی ارسلان
ارس. همینی که هس
دیا. ولی مگه مسافرتی نیومدیم (با بغض)
ارس. نه
دیا. ارسلان چبکار داری میکنی
ارس. اول یاباید باهم ازدواج کنیم بعدا
دیا. میفهمی داری چی میگی
ارس. آره
دیا. ارسلان تورو خدا اینکارو نکن
ارس. ببین دیا من نمیخوام تورو وادار به کاری بکنم چون دوست دارم ولی میدونم اگه بریم ایران نمیزارن باهم ازدواج کنیم مخصوصا دشمن هایی که دورمونه
نیکا. منظورت از دشمن کیاست
ارس. نیکا میشه بری بیرون میخوام با دیانا تنها صحبت کنم
نیکا از اتاق رفت بیرون
ارسلان اومد حرف بزنه
زدم زیر گریه
ارس. دیا چی شد
دیا.ببین منم تورو دوست دارم ولی خب دلم واسه خانوادم تنگ میشه
ارس.دیا حالا من یه زری زدم
دیا.چی
ارس.خب قراره زود بریم ولی نه اونقد زود
(از زبون ارسلان)
رفتم کنارش نشستم اشکاشو با دستمال پاک کردم گفتم نبینم گریه هاتو
دیانا سرشو گزاشت روشونم منم آروم سرشو ناز کردم
دیانا آروم شد
خوابش برد منم سرمو گزاشتم رو سرش و خوابم برد
فردا صبح.......ـ.
برید تو خماری
تا پارت بعد
او چقد زیاد شد
دیا. کیه
ارس. نمیدونم شمارس
دیا. جواب بده
ارسلان جواب داد الو الو کیه اول کسی جواب نداد
دیا. بزن رو اسپیکر
ارس. باشه
زد رو اسپیکر یه مرد بود میگفت اگه پولاتو میخوای باید بیای به اینجایی که میگم و ۲میلیارد باید با خودت بیاری
ارس. ببباشه فقط چند روزی وقت بده پول جور کنیم
مرده. باشه فقط ۴۸ساعت اوکی
ارس. ممنون باشه
قطع کرد ارس حالا چیکار کنیم
دیا. من ۵۰۰تومن دارم
ارس. منم ۵۰۰تومن دارم
دیا. حالا اون یه میلیارد دیگش رو از کجا بیاریم؟
ارس. نمیدونم والا
نیکا. مگه پولتونو دزدیدن
ارس. آره
نیکا. چند تومن بود
ارس. ۲۰هزار دلار
دیا. چی تو که به من گفتی ۱۲دلار
دیا. ارسلان این پولو از کجا آوردی نکنه... ارس. نه بابا به خدا کاری نکردم چند دلار قرض گرفتم بعد چند دلار پسنداز کردم و یه ماشین فروختم
دیا. آها با این همه کار۲۰هزاردلار در میاد
ارسلان راستشو بگو
ارس. دیانا چن دروغی دارم بهت بگم
اصلا ول کن بابا
دیا. باشه ولی وایسا برگردیم ایران
ارس. ما قرار نیس برگردین ایران تا چند سال دیگع
دیا. چ چ چ چی ارسلان
ارس. همینی که هس
دیا. ولی مگه مسافرتی نیومدیم (با بغض)
ارس. نه
دیا. ارسلان چبکار داری میکنی
ارس. اول یاباید باهم ازدواج کنیم بعدا
دیا. میفهمی داری چی میگی
ارس. آره
دیا. ارسلان تورو خدا اینکارو نکن
ارس. ببین دیا من نمیخوام تورو وادار به کاری بکنم چون دوست دارم ولی میدونم اگه بریم ایران نمیزارن باهم ازدواج کنیم مخصوصا دشمن هایی که دورمونه
نیکا. منظورت از دشمن کیاست
ارس. نیکا میشه بری بیرون میخوام با دیانا تنها صحبت کنم
نیکا از اتاق رفت بیرون
ارسلان اومد حرف بزنه
زدم زیر گریه
ارس. دیا چی شد
دیا.ببین منم تورو دوست دارم ولی خب دلم واسه خانوادم تنگ میشه
ارس.دیا حالا من یه زری زدم
دیا.چی
ارس.خب قراره زود بریم ولی نه اونقد زود
(از زبون ارسلان)
رفتم کنارش نشستم اشکاشو با دستمال پاک کردم گفتم نبینم گریه هاتو
دیانا سرشو گزاشت روشونم منم آروم سرشو ناز کردم
دیانا آروم شد
خوابش برد منم سرمو گزاشتم رو سرش و خوابم برد
فردا صبح.......ـ.
برید تو خماری
تا پارت بعد
او چقد زیاد شد
۴۲.۸k
۱۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.