p6

زود رفتم سوار ماشین شدم برگشتم خونه

(وقت کلاس)
امروز زود تر رفتم مین جونم زود اومده بود
مین جون: سلام
ات: سلام
مین جون: دیشب اومدی؟
ات: اره
مین جون: چی شد؟
ات: اووم... حرف زدیم
مین جون: خیلی شجاعی
ات:(خنده)
رفتیم تو کلاس نشستیم حرف زدیم جیسو و جی تونم یمدت بعد اومدن.
جیسو و جی هون: سلام
ات: سلام مرغای عاشق
جیسو: ااتتت
ات: باشه ببخشید
داشتیم حرف میزدیم که استاد اومد
سارام: های گایز خب اماده این شروع کنیم؟
بچه ها: بله
بعد از یمدت گفت برین استراحت
ات: من تشنمه
جیسو: منم همینطور
جی هون: راستش منم تشنمه
مین جون: اینجا اب خوری داره؟
ات: نمیدونم بریم از اقای سارام بپرسیم
جیسو: اوکی
رفتیم بپرسیم
ات: اقای سارام اینجا ابخوری دارت؟
سارام: اووم، فکر کنم تو حیاط باشه
ات: اها مرسی
رفتیم تو حیاط همه جارو گشتیم تا بالاخره پیداش کردیم
ات: اخیش
ابمیخوردیم که
تهیونگ: سلام ات
ات: تهیونگا، سلام
جیسو: ات با کی حرف می زنی؟
ات: با ت...
تهیونگ: فقط تو منو میبینی
ات: چرا
تهیونگ: چون اگه بخوام فقط تو منو میبینی
ات: اها
جیسو: ات با کی حرف میزنی
ات: هیچکس
مین جون: فکر کنم فضای اینجا رو مغزمون تاثیر گذاشته دیوونه شدیم
همه: خنده
ات: خدافظ تهیونگ (اروم)
تهیونگ: خدافظ
رفتیم تو کلاس و استاد بغیه ی درسو داد

ادامه دارد...
شرط
۱۲لایک
۸کامنت