عروسک من p5
÷سلام جئون
+ها.
÷تو کی هستی
+من.....
_زود اومدی جیمین
÷یکم زودتر اومدم
_برو بیرون
÷بله
_ا/ت خبر داری که قرار مهمونی برگذار بشه
+بله میدونم
_ازت میخوام نقش دوست دخترم رو بازی کنی
+اما ارباب جئون چرا؟
_مادرم میگه باید با دختر خالم ازدواج کنم ازاونجایی که بهش علاقه ندارم....
+باشه قبوله فقط چی صداتون کنم
_کوکی صدام کن
+چشم
_رسمی باهام حرف نزن
+باشه
_افرین قرصاتم به موقع بخور
+نگاهی به دستم کردم و با خودم گفتم
.. دیشب چیشده که جئون انقد باهام راحته.......
(پرش زمانی به شب)
&سلام جئون
_به به تو کجا اینجا کجا
&از خوابم کندم اومدم اینجا بعد اینه استقبالت
_بهت برنخوره ها ولی به غیر از تو کسای دیگه ای هم هست که باید استقبال کنم
&بهم برخورد
_برو رد کارت بابا
_سلام
م/ک(مامان کوک):سلام پسرم ببین کی اینجاس لیا
لیا:سلام کوکی جون
_سلام
+اوم سلام
لیا:تو کی هستی
+خب کوکی جون نمیخوای معرفی کنی
_یادم رف مامان دوست دخترم ا/ت
لیا:چ.ی کوک
+بفرمایید مراسم اینور دم در نیست
م/ک:بریم لیا
_ا/ت خیلی خدایی خوب بود
+بله دیگه من اینم
_خب من میرم پیش بقیه میام پیشت
+رفتم حیاط داشتم همینطوری قدم میزدم که دستی مانع حرکتم شد
مرد:خوشگله مزاحم که نیستم
+از سر ریختش معلوم بود مست کرده بود دستاش رو دور سرم قفل کرد که.......
.
.
#نامجون #جین #یونگی #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک
#فیک #بی_تی_اس #سناریو
+ها.
÷تو کی هستی
+من.....
_زود اومدی جیمین
÷یکم زودتر اومدم
_برو بیرون
÷بله
_ا/ت خبر داری که قرار مهمونی برگذار بشه
+بله میدونم
_ازت میخوام نقش دوست دخترم رو بازی کنی
+اما ارباب جئون چرا؟
_مادرم میگه باید با دختر خالم ازدواج کنم ازاونجایی که بهش علاقه ندارم....
+باشه قبوله فقط چی صداتون کنم
_کوکی صدام کن
+چشم
_رسمی باهام حرف نزن
+باشه
_افرین قرصاتم به موقع بخور
+نگاهی به دستم کردم و با خودم گفتم
.. دیشب چیشده که جئون انقد باهام راحته.......
(پرش زمانی به شب)
&سلام جئون
_به به تو کجا اینجا کجا
&از خوابم کندم اومدم اینجا بعد اینه استقبالت
_بهت برنخوره ها ولی به غیر از تو کسای دیگه ای هم هست که باید استقبال کنم
&بهم برخورد
_برو رد کارت بابا
_سلام
م/ک(مامان کوک):سلام پسرم ببین کی اینجاس لیا
لیا:سلام کوکی جون
_سلام
+اوم سلام
لیا:تو کی هستی
+خب کوکی جون نمیخوای معرفی کنی
_یادم رف مامان دوست دخترم ا/ت
لیا:چ.ی کوک
+بفرمایید مراسم اینور دم در نیست
م/ک:بریم لیا
_ا/ت خیلی خدایی خوب بود
+بله دیگه من اینم
_خب من میرم پیش بقیه میام پیشت
+رفتم حیاط داشتم همینطوری قدم میزدم که دستی مانع حرکتم شد
مرد:خوشگله مزاحم که نیستم
+از سر ریختش معلوم بود مست کرده بود دستاش رو دور سرم قفل کرد که.......
.
.
#نامجون #جین #یونگی #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک
#فیک #بی_تی_اس #سناریو
۵.۷k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.