وقتی همه کاری می کنه که که عاشق زندگیت شی ولی! پارت 2
معاون مدرسه : اینجا چه خبره چرا جمع شدین زود برین سر کلاس هاتون زود
ات: با حرف جناب معاون همه رفتن دیگه و معلم اومد سر کلاس تمرکز درست حسابی نداشتم هم افکارم اجازه نمی دادن و هم افردا پشت سرم که صدا های خنده هاشون رو احساس میکردم
معلم : بچه ها خبریه که می خندین؟ ساکت باشین درسو گوش بدین
ات:استاد حرفشو زد و من دستمو بلند کردم
ات:استاد می تونم برم بیرون؟
استاد :بله ولی از درس عقب میفتیدا
ات:مشکلی نیست خودم می تونم حلش کنم
استاد :اوک
ات: ممنون
ویو ات:
بلاخره تونستم از شر اون کلاس خلاص شم خب عه چی مثلا دعوا کردم باهاشون؟ این دختر شجاع و نترسی که از خودم ساخته بودم خودم بودم؟ جوابش خیلی مشخصه من اون نبودم همه فک. میکردن که اوکی اون دختر قویه سوپر وومنیه برا خودش (مثل سوپر من بودا البته سوپر وومن هم داریم) روزا ها میگذشت و من هی مسخره دست بچه ها میشدم کم حرف شده بودم شاید میشد اصلا حرف نمیزدم و حتی نمیزاشتم پسری بهم دست بزنه
(پایان فلش بک)
سوریا : فردا قرار بود بریم واسه ضبط جدید برنامه ران بی تی اس پسرا خب منو ات و. مون دوست جدید مون فیلم بردار هایی بودم که منتخب بیگ هیت بود همه مون خیلی خوش حال بودیم که قراره ما اون مارو کنیم ولی ات! اون هنوز براش همه چی بی تفاوت بود و حتی لبخند هم نمی زد کی فکرشو می کردی شادی مدرسه معروف سئول این طوری شه؟ کسی که یه زمانی بیشترین لایک رو تو اینستا از نظر زیبایش داشته ولی اون الان یه چهره بی روح داره تو افکار خودم بودم که مون گفت
مون :خب بچه ها برا فردا کارتون رو کردید
سوریا : آره ات هم کرده
ات:باید اون پسرای شلوغ کارو تحمل کنم؟ فکرشم برام سخته اَه
سوریا : هی ات باید خودتو درست کنی نمی تونی با اونا بد رفتاری کنیا اگه سلام کردن و خواستن باهات دست بدن نباید دست شون رو پس بزنی می دونم نمیزاری هیچ مردی بهت دست بزنه ولی خب این فرق داره می دونی
ات: باشه حتما به همین خیال باش ( همه این حرفا رو تو ذهنش میگه)
ات: با حرف جناب معاون همه رفتن دیگه و معلم اومد سر کلاس تمرکز درست حسابی نداشتم هم افکارم اجازه نمی دادن و هم افردا پشت سرم که صدا های خنده هاشون رو احساس میکردم
معلم : بچه ها خبریه که می خندین؟ ساکت باشین درسو گوش بدین
ات:استاد حرفشو زد و من دستمو بلند کردم
ات:استاد می تونم برم بیرون؟
استاد :بله ولی از درس عقب میفتیدا
ات:مشکلی نیست خودم می تونم حلش کنم
استاد :اوک
ات: ممنون
ویو ات:
بلاخره تونستم از شر اون کلاس خلاص شم خب عه چی مثلا دعوا کردم باهاشون؟ این دختر شجاع و نترسی که از خودم ساخته بودم خودم بودم؟ جوابش خیلی مشخصه من اون نبودم همه فک. میکردن که اوکی اون دختر قویه سوپر وومنیه برا خودش (مثل سوپر من بودا البته سوپر وومن هم داریم) روزا ها میگذشت و من هی مسخره دست بچه ها میشدم کم حرف شده بودم شاید میشد اصلا حرف نمیزدم و حتی نمیزاشتم پسری بهم دست بزنه
(پایان فلش بک)
سوریا : فردا قرار بود بریم واسه ضبط جدید برنامه ران بی تی اس پسرا خب منو ات و. مون دوست جدید مون فیلم بردار هایی بودم که منتخب بیگ هیت بود همه مون خیلی خوش حال بودیم که قراره ما اون مارو کنیم ولی ات! اون هنوز براش همه چی بی تفاوت بود و حتی لبخند هم نمی زد کی فکرشو می کردی شادی مدرسه معروف سئول این طوری شه؟ کسی که یه زمانی بیشترین لایک رو تو اینستا از نظر زیبایش داشته ولی اون الان یه چهره بی روح داره تو افکار خودم بودم که مون گفت
مون :خب بچه ها برا فردا کارتون رو کردید
سوریا : آره ات هم کرده
ات:باید اون پسرای شلوغ کارو تحمل کنم؟ فکرشم برام سخته اَه
سوریا : هی ات باید خودتو درست کنی نمی تونی با اونا بد رفتاری کنیا اگه سلام کردن و خواستن باهات دست بدن نباید دست شون رو پس بزنی می دونم نمیزاری هیچ مردی بهت دست بزنه ولی خب این فرق داره می دونی
ات: باشه حتما به همین خیال باش ( همه این حرفا رو تو ذهنش میگه)
۵۷.۴k
۱۲ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.