عشق دوست داشتنی
____________
پارت 4
بعد چند دقیقه (تلفنی ا/ت با یئونگ تمام شد )
کوک زل زده بود به ا/ت و ا/ت هول شده بود🫠
ا/ت:چیه چرا اینجوری نگاه می کنی
کوک:من عنترم!!!🤨
ا/ت:خب چیزه . دوستم یئونگ همیشه اینجور ی حرف می زنه من که نگفتم عنتر خودش(دیگه بهش توضیح داد)
__
ولی همچنان کوک بهش زل زده بود
ا/ت:من برم واست یه چیزی بیارم بخوری
ا/ت
رفتم اشپزخانه و در یخچالو باز کردم
یاخداااااااا😋
پر از 🍫🎂🍭🍬🍮🧋.....بود
نشستم تا تو نستم 🍫 خوردم.
بعد رفتم نودل درست کردم و رفتم سمت اتاق که وقتی درو باز کردم دیدم کوک خوابیده .
حتی وقتی خواب بود بیشتر جذاب بود.
بعد
یه تاکسی گرفتم و (پرش زمان)رسیدم خونه .
رفتم که دست و صورتمو بشورم که یهو تو آینه چشمم به یه جن خورد.آااآاآاآاآاآاآاآاآاآا
جنه خودم بودم😂😨
یعنی انقدر بد🍫خوردم که صورتم کاکائویی شده!!!!
خدا رحم کرد که کوک خواب بود وگرنه سکته می کرد.
_____________
شرط پارت بعدییییییی
بیشتر از
۱۰ :لایک❤
پارت 4
بعد چند دقیقه (تلفنی ا/ت با یئونگ تمام شد )
کوک زل زده بود به ا/ت و ا/ت هول شده بود🫠
ا/ت:چیه چرا اینجوری نگاه می کنی
کوک:من عنترم!!!🤨
ا/ت:خب چیزه . دوستم یئونگ همیشه اینجور ی حرف می زنه من که نگفتم عنتر خودش(دیگه بهش توضیح داد)
__
ولی همچنان کوک بهش زل زده بود
ا/ت:من برم واست یه چیزی بیارم بخوری
ا/ت
رفتم اشپزخانه و در یخچالو باز کردم
یاخداااااااا😋
پر از 🍫🎂🍭🍬🍮🧋.....بود
نشستم تا تو نستم 🍫 خوردم.
بعد رفتم نودل درست کردم و رفتم سمت اتاق که وقتی درو باز کردم دیدم کوک خوابیده .
حتی وقتی خواب بود بیشتر جذاب بود.
بعد
یه تاکسی گرفتم و (پرش زمان)رسیدم خونه .
رفتم که دست و صورتمو بشورم که یهو تو آینه چشمم به یه جن خورد.آااآاآاآاآاآاآاآاآاآا
جنه خودم بودم😂😨
یعنی انقدر بد🍫خوردم که صورتم کاکائویی شده!!!!
خدا رحم کرد که کوک خواب بود وگرنه سکته می کرد.
_____________
شرط پارت بعدییییییی
بیشتر از
۱۰ :لایک❤
۳.۷k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.