پارت اول شب برفی
پارت اول شب برفی
شبه کریسمس بود و داشت برف میبارید دیگه تصمیممو گرفته بودم
میخوام خودکشی کنم همین همین چند روز پیش بود که پدرم رو برادرم شرت بسته بود و فردا هم میخواد رو من شرت ببنده که مطمعنم میبازه
دوست ندارم نوچه ی یه مشت خلافکار بشم نمیدونم چجوری میتونه خوانوادشو با پول عوض کنه
تویه این فکرا بودم که دیدم یه کامیون داره میاد خودمو انداختم تو
جاده قصد فرار کردن نداشتم
ویو کازوتورا
میخواستم از خیابون رد شم که دیم یه دختر خودشو انداخت جولوی یه
کامیون انگار میخواست خودکشی
کنه چون هیچ ترسی تویه چشماش
نداشت یاده خودم افتادم نمیدونم
چرا اما میخواستم نجاتش بدم کامیون نزدیک بود بهش بخوره که
( یاه یاه فکر کردی ادامه میدم😎)
شبه کریسمس بود و داشت برف میبارید دیگه تصمیممو گرفته بودم
میخوام خودکشی کنم همین همین چند روز پیش بود که پدرم رو برادرم شرت بسته بود و فردا هم میخواد رو من شرت ببنده که مطمعنم میبازه
دوست ندارم نوچه ی یه مشت خلافکار بشم نمیدونم چجوری میتونه خوانوادشو با پول عوض کنه
تویه این فکرا بودم که دیدم یه کامیون داره میاد خودمو انداختم تو
جاده قصد فرار کردن نداشتم
ویو کازوتورا
میخواستم از خیابون رد شم که دیم یه دختر خودشو انداخت جولوی یه
کامیون انگار میخواست خودکشی
کنه چون هیچ ترسی تویه چشماش
نداشت یاده خودم افتادم نمیدونم
چرا اما میخواستم نجاتش بدم کامیون نزدیک بود بهش بخوره که
( یاه یاه فکر کردی ادامه میدم😎)
۱.۲k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.