آهنگ قلب من 🎼 ●Part 37●
شوگا بعد از اتمام حرفاش رفت خونه خودش
(نابی)
شوگا خیلی مرد خوبیه ، با اینکه سانی همسرش بود ولی بخاطر من اونو بیرون کرده و ازش شکایت کرده
سونا: میگم شوگا خیلی جنتلمن ها
نابی: اوهوم حس میکنم هر لحظه بیشتر عاشقش میشم
سونا: خب بعد از تموم شدن این ماجراها بهش اعتراف کن
نابی: آخه میترسم بهم حسی نداشته باشه
سونا: امتحانش که ضرر نداره
نابی: راست میگی باید بهش بگم
سونا: خوبه حالا بیا بریم به ادامه کارمون برسیم
نابی: باشه فقط آلبوم جدیدم رو کی باید بدم بیرون
سونا: بستگی داره کارای شکایت تا کی طول بکشه
نابی: گفتی آهنگ کامبکم همون آهنگیه که با شوگا ساختیمش
سونا: اوهوم
نابی: وویی عالی شد آخه من اون اهنگارو خیلی خیلی دوست دارم
سونا: منم بهشون گوش کردم خیلی قشنگن خدایی
نابی: اوهوم معلومه آهنگی که شوگا میسازه عالیه
سونا: حالا اسم آلبوم رو چی میخوای بزاری؟
نابی: خیلی روش فکر کردم و به خاطر نحوه حس پیدا کردم به شوگا تصمیم گرفت .~.آهنگ قلب من.~. بزارم اسم آلبوم رو
سونا: چه اسم قشنگی!
نابی: منم خیلی دوستش دارم
سونا لبخندی بهم زر و یکدفعه انگار چیزی یادش افتاده باشه مثل جن گرفته ها بلند شد
نابی: چته؟؟
سونا: شام درست نکردیم
نابی: اوه
سونا: اوففف حالا چی بخوریم؟
نابی: بزار از رستوران غذا سفارش میدم
سونا: اکی
نابی زنگ زد و غذا سفارش داد که بعد از یک ربع رسید و شروع به خوردن کردن و بعدش هردو رفتن سر جاشون و خوابیدن
[پرش زمانی به یک هفته بعد]
امروز دادگاه داشتیم و خداروشکر تمام کارا با موفقیت انجام شد و رای دادگاه به نفع من شد و همه این هارو مدیون شوگام ، شوگا هم دو روز پیش رفت دادگاه و از سانی طلاق گرفت و تموم شد و الان هیچ عذاب وجدانی برای اعتراف یا نزدیک شدنم بهش ندارم ، تصمیم گرفتم امشب به خونه خودم دعوتش کنم و بهش اعتراف کنم ، چند ساعتی گذشت و همه چیز آماده بود همون موقع زنگ به صدا دراومد و شوگا اومد تو
نابی: خوش اومدی
شوگا: ممنون تنهایی؟
نابی: آره سونا کار داشت نتونست بیاد
شوگا: اکی
من و شوگا رفتیم نشستیم تو پذیرایی و چند دقیقه ای با هم حرف زدیم و من تصمیم گرفتم که بالاخره حرفم رو بهش بزنم
کپی ممنوع ❌
(نابی)
شوگا خیلی مرد خوبیه ، با اینکه سانی همسرش بود ولی بخاطر من اونو بیرون کرده و ازش شکایت کرده
سونا: میگم شوگا خیلی جنتلمن ها
نابی: اوهوم حس میکنم هر لحظه بیشتر عاشقش میشم
سونا: خب بعد از تموم شدن این ماجراها بهش اعتراف کن
نابی: آخه میترسم بهم حسی نداشته باشه
سونا: امتحانش که ضرر نداره
نابی: راست میگی باید بهش بگم
سونا: خوبه حالا بیا بریم به ادامه کارمون برسیم
نابی: باشه فقط آلبوم جدیدم رو کی باید بدم بیرون
سونا: بستگی داره کارای شکایت تا کی طول بکشه
نابی: گفتی آهنگ کامبکم همون آهنگیه که با شوگا ساختیمش
سونا: اوهوم
نابی: وویی عالی شد آخه من اون اهنگارو خیلی خیلی دوست دارم
سونا: منم بهشون گوش کردم خیلی قشنگن خدایی
نابی: اوهوم معلومه آهنگی که شوگا میسازه عالیه
سونا: حالا اسم آلبوم رو چی میخوای بزاری؟
نابی: خیلی روش فکر کردم و به خاطر نحوه حس پیدا کردم به شوگا تصمیم گرفت .~.آهنگ قلب من.~. بزارم اسم آلبوم رو
سونا: چه اسم قشنگی!
نابی: منم خیلی دوستش دارم
سونا لبخندی بهم زر و یکدفعه انگار چیزی یادش افتاده باشه مثل جن گرفته ها بلند شد
نابی: چته؟؟
سونا: شام درست نکردیم
نابی: اوه
سونا: اوففف حالا چی بخوریم؟
نابی: بزار از رستوران غذا سفارش میدم
سونا: اکی
نابی زنگ زد و غذا سفارش داد که بعد از یک ربع رسید و شروع به خوردن کردن و بعدش هردو رفتن سر جاشون و خوابیدن
[پرش زمانی به یک هفته بعد]
امروز دادگاه داشتیم و خداروشکر تمام کارا با موفقیت انجام شد و رای دادگاه به نفع من شد و همه این هارو مدیون شوگام ، شوگا هم دو روز پیش رفت دادگاه و از سانی طلاق گرفت و تموم شد و الان هیچ عذاب وجدانی برای اعتراف یا نزدیک شدنم بهش ندارم ، تصمیم گرفتم امشب به خونه خودم دعوتش کنم و بهش اعتراف کنم ، چند ساعتی گذشت و همه چیز آماده بود همون موقع زنگ به صدا دراومد و شوگا اومد تو
نابی: خوش اومدی
شوگا: ممنون تنهایی؟
نابی: آره سونا کار داشت نتونست بیاد
شوگا: اکی
من و شوگا رفتیم نشستیم تو پذیرایی و چند دقیقه ای با هم حرف زدیم و من تصمیم گرفتم که بالاخره حرفم رو بهش بزنم
کپی ممنوع ❌
۱۲۴.۵k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.