به نام خدا
به نام خدا
.
.
پاسخهایی بر شبهات پیرامون شهادت صدیقه قدیسه طاهره، ام ابیها، زهرای اطهر سلام الله علیها
.
ادامه قسمت پنجم (5/5)
.
.
4. انگیزه این ازدواج
ابن حجر در کتاب خود نقل می کند که عمر، امّ کلثوم را از علی(علیه السلام)خواستگاری کرد. آن حضرت فرمود: «من دخترانم را برای فرزندان [برادرم] جعفر نگه داشته ام».
عمر اصرار کرد و گفت: «او را به ازدواج من درآور، که هیچ مردی مانند من از او مراقبت نخواهد کرد».
علی(علیه السلام)نیز پذیرفت و عمر به نزد مهاجران آمد و گفت: به من تبریک بگویید! گفتند: چرا؟ گفت: به خاطر تزویج با دختر علی(علیه السلام).
زیرا پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: «کلّ نسب و سبب سیقطع یوم القیامة إلاّ نسبی وسببی؛ هر نسب و سببی در روز قیامت قطع خواهد شد، مگر نسبت و خویشاوندی با من» لذا خواستم با این ازدواج از این موهبت بهره مند شوم».( الاصابة، ج 8، ص 467. همچنین ر.ک: الاستیعاب، ج 4، ص 1955)،
ابن اثیر این عبارت را آورده است که عمر گفت: من پیش از این با آن حضرت (به خاطر آنکه پدر زن او بودم) نسبت پیدا کردم، و اکنون دوست داشتم داماد این خاندان شوم.( اسدالغابة ، ج 6، ص 387) مطابق نقل یعقوبی، عمر علّت این درخواست را به خود علی(علیه السلام)نیز گفت.( تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 149)
بیان این انگیزه از سوی خلیفه دوم نیز بعید است و تصوّر نمی کنیم که وی را چنین انگیزه ای وادار به خواستگاری از امّ کلثوم کند؛ زیرا مطابق نقل بلاذری در انساب الأشراف: هنگامی که علی(علیه السلام) برای بیعت با ابوبکر حاضر نشد، عمر به سوی خانه آن حضرت حرکت کرد، در حالی که فتیله ای آتشین در دست داشت.
فاطمه را نزدیک درِ خانه ملاقات کرد; فاطمه(علیها السلام) وقتی عمر را با آتش دید، فرمود: «یابن الخطّاب! أتراک محرقاً علیَّ بابی؛ ای پسر خطّاب تو می خواهی درِ خانه مرا بسوزانی؟!» عمر با صراحت گفت: آری.( انساب الاشراف، ج 1، ص 586. ابن عبد ربّه (ج 4، ص 259) شبیه همین ماجرا را آورده است)
مطابق نقل دانشمند معروف اهل سنت ابن قتیبه دینوری: عمر دستور داد هیزم بیاورند و آنها که در منزل فاطمه اجتماع کرده بودند را تهدید کرد، از خانه بیرون بیایند و بیعت کنند و گرنه خانه را آتش می زنم. به او گفته شد: «یا ابا حفص! إنّ فیها فاطمة؛ ای اباحفص (کنیه عمر است) فاطمه داخل این خانه است!» «فقال: وإن؛ گفت: هر چند فاطمه آنجا باشد».( الامامة والسیاسة، ج 1، ص 30)، طبری نیز حمله به خانه علی(علیه السلام) و تهدید به سوزاندن خانه را آورده است.( تاریخ طبری، ج 3، ص 202)،
.
.
آیا آزردن فاطمه و بی احترامی به آن حضرت، با ازدواج با دخترش به انگیزه نجات اخروی سازگار است؟! آن هم آزردن کسی که آزار و رنجش او آزار رسول خدا(صلی الله علیه وآله)است (فاطمة بضعة منّی یؤذینی ما آذاها).( مسند احمد، ج 4، ص 5؛ شبیه به آن صحیح بخاری، ج 6، ص 158)
.
.
بنابراین، به فرض که ازدواجی هم صورت گرفته باشد، به یقین برای انتساب به خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) جهت روز رستاخیز نبوده است؛ بلکه انگیزه های دیگری داشته است!
.
توجه: منتظر پست های بعدی باشید، ضمناً هرگونه توهین به مقدسات اهل سنت، جائز نیست.
.
#یا_مهدی_ادرکنی
.
#یا_زهرا
.
#رسانه_حضرت_زهرا
.
#حق_پایدار_است
.
.
پاسخهایی بر شبهات پیرامون شهادت صدیقه قدیسه طاهره، ام ابیها، زهرای اطهر سلام الله علیها
.
ادامه قسمت پنجم (5/5)
.
.
4. انگیزه این ازدواج
ابن حجر در کتاب خود نقل می کند که عمر، امّ کلثوم را از علی(علیه السلام)خواستگاری کرد. آن حضرت فرمود: «من دخترانم را برای فرزندان [برادرم] جعفر نگه داشته ام».
عمر اصرار کرد و گفت: «او را به ازدواج من درآور، که هیچ مردی مانند من از او مراقبت نخواهد کرد».
علی(علیه السلام)نیز پذیرفت و عمر به نزد مهاجران آمد و گفت: به من تبریک بگویید! گفتند: چرا؟ گفت: به خاطر تزویج با دختر علی(علیه السلام).
زیرا پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: «کلّ نسب و سبب سیقطع یوم القیامة إلاّ نسبی وسببی؛ هر نسب و سببی در روز قیامت قطع خواهد شد، مگر نسبت و خویشاوندی با من» لذا خواستم با این ازدواج از این موهبت بهره مند شوم».( الاصابة، ج 8، ص 467. همچنین ر.ک: الاستیعاب، ج 4، ص 1955)،
ابن اثیر این عبارت را آورده است که عمر گفت: من پیش از این با آن حضرت (به خاطر آنکه پدر زن او بودم) نسبت پیدا کردم، و اکنون دوست داشتم داماد این خاندان شوم.( اسدالغابة ، ج 6، ص 387) مطابق نقل یعقوبی، عمر علّت این درخواست را به خود علی(علیه السلام)نیز گفت.( تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 149)
بیان این انگیزه از سوی خلیفه دوم نیز بعید است و تصوّر نمی کنیم که وی را چنین انگیزه ای وادار به خواستگاری از امّ کلثوم کند؛ زیرا مطابق نقل بلاذری در انساب الأشراف: هنگامی که علی(علیه السلام) برای بیعت با ابوبکر حاضر نشد، عمر به سوی خانه آن حضرت حرکت کرد، در حالی که فتیله ای آتشین در دست داشت.
فاطمه را نزدیک درِ خانه ملاقات کرد; فاطمه(علیها السلام) وقتی عمر را با آتش دید، فرمود: «یابن الخطّاب! أتراک محرقاً علیَّ بابی؛ ای پسر خطّاب تو می خواهی درِ خانه مرا بسوزانی؟!» عمر با صراحت گفت: آری.( انساب الاشراف، ج 1، ص 586. ابن عبد ربّه (ج 4، ص 259) شبیه همین ماجرا را آورده است)
مطابق نقل دانشمند معروف اهل سنت ابن قتیبه دینوری: عمر دستور داد هیزم بیاورند و آنها که در منزل فاطمه اجتماع کرده بودند را تهدید کرد، از خانه بیرون بیایند و بیعت کنند و گرنه خانه را آتش می زنم. به او گفته شد: «یا ابا حفص! إنّ فیها فاطمة؛ ای اباحفص (کنیه عمر است) فاطمه داخل این خانه است!» «فقال: وإن؛ گفت: هر چند فاطمه آنجا باشد».( الامامة والسیاسة، ج 1، ص 30)، طبری نیز حمله به خانه علی(علیه السلام) و تهدید به سوزاندن خانه را آورده است.( تاریخ طبری، ج 3، ص 202)،
.
.
آیا آزردن فاطمه و بی احترامی به آن حضرت، با ازدواج با دخترش به انگیزه نجات اخروی سازگار است؟! آن هم آزردن کسی که آزار و رنجش او آزار رسول خدا(صلی الله علیه وآله)است (فاطمة بضعة منّی یؤذینی ما آذاها).( مسند احمد، ج 4، ص 5؛ شبیه به آن صحیح بخاری، ج 6، ص 158)
.
.
بنابراین، به فرض که ازدواجی هم صورت گرفته باشد، به یقین برای انتساب به خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) جهت روز رستاخیز نبوده است؛ بلکه انگیزه های دیگری داشته است!
.
توجه: منتظر پست های بعدی باشید، ضمناً هرگونه توهین به مقدسات اهل سنت، جائز نیست.
.
#یا_مهدی_ادرکنی
.
#یا_زهرا
.
#رسانه_حضرت_زهرا
.
#حق_پایدار_است
۲.۲k
۱۱ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.