8 𝓜𝓪𝓷."𝓡𝓪𝓫𝓫𝓲𝓽."...𝒫.🐰
همه نشسته بودیم و منتظر مینی بودیم وسیله هایی که برای سوپرایز آماده کرده بودم روی گرفتیم دستمون بقیه فش فشه و من کیک رو گرفتم توی دستم و لامپ رو خاموش کردم که زنگ در خورده شد آروم رفتم درو بازکردم که مینی زمانی که وارد شد همه باهم گفتیم
همه باهم = مینی تولدت مبارک
مینی = وای بچه ها ممنون
هولش دادیم تا بشینه پشت میز و کیک رو گذاشتیم روی میز و مینی فوتش کرد همه باهم دیگه دست زدیم و من کیک رو بردم آشپز خونه و برش زدم آوردم و شروع به خوردن کردیم بعداز اینکه تموم شد گفتم ی زره جمع رو عوض کنم نمیدونم از کجام در اومد ولی به سرم زد ی اهنگ ایرانی بزارم .... بچه ها حلال کنید نمیدونستم چی بگم
موزیک رو گذاشتم پخش شد با اینکه هیچی ازش نمیفهمیدیم
اهنگ = عشق تو دروغ بود دیگه نه دیگه من نه تو دیگه میخوام اسمت رو فراموش اتیشت رو خاموش .... بچه ها حلال کنید ببخشید
بعداز اینکه کلی با این اهنگ رقصیدیم دیگه بچه ها کم کم داشتن میرفتن و منم دیگه خسته کوفته بودم حال نداشتم خ نه رو مرتب کنم رفتم توی اتاقم و شروع کردم به عوض کردن لباسم و رفتم دستشویی مسواک زدم و رفتم روی تختم خوابیدم فردا باید برم سرکار
فردا
فردا که از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی کارای مورد نیاز رو انجام دادم اومدم بیرون لباس شرکت رو پوشیدم و رفتم پایین و دیدم خونه تمیزه خیلی شک کردم رفتم نزدیک تر که دیدم جونگ کوک با دستمال گرد گیر روی کاناپه خوابیده ردی دماغش هم نمیدونم چرا سیاه بود خیلی کیوت خوابیده بود دلم نیومد بیدارش کنم برای همین بس سرو صدا رفتم صبحونه رو از داخل یخ چال برداشتم و به طرف شرکت رفتم
خوب اینم پارت امروز به 15 تا لایک برسونید ممنون
همه باهم = مینی تولدت مبارک
مینی = وای بچه ها ممنون
هولش دادیم تا بشینه پشت میز و کیک رو گذاشتیم روی میز و مینی فوتش کرد همه باهم دیگه دست زدیم و من کیک رو بردم آشپز خونه و برش زدم آوردم و شروع به خوردن کردیم بعداز اینکه تموم شد گفتم ی زره جمع رو عوض کنم نمیدونم از کجام در اومد ولی به سرم زد ی اهنگ ایرانی بزارم .... بچه ها حلال کنید نمیدونستم چی بگم
موزیک رو گذاشتم پخش شد با اینکه هیچی ازش نمیفهمیدیم
اهنگ = عشق تو دروغ بود دیگه نه دیگه من نه تو دیگه میخوام اسمت رو فراموش اتیشت رو خاموش .... بچه ها حلال کنید ببخشید
بعداز اینکه کلی با این اهنگ رقصیدیم دیگه بچه ها کم کم داشتن میرفتن و منم دیگه خسته کوفته بودم حال نداشتم خ نه رو مرتب کنم رفتم توی اتاقم و شروع کردم به عوض کردن لباسم و رفتم دستشویی مسواک زدم و رفتم روی تختم خوابیدم فردا باید برم سرکار
فردا
فردا که از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی کارای مورد نیاز رو انجام دادم اومدم بیرون لباس شرکت رو پوشیدم و رفتم پایین و دیدم خونه تمیزه خیلی شک کردم رفتم نزدیک تر که دیدم جونگ کوک با دستمال گرد گیر روی کاناپه خوابیده ردی دماغش هم نمیدونم چرا سیاه بود خیلی کیوت خوابیده بود دلم نیومد بیدارش کنم برای همین بس سرو صدا رفتم صبحونه رو از داخل یخ چال برداشتم و به طرف شرکت رفتم
خوب اینم پارت امروز به 15 تا لایک برسونید ممنون
۶.۹k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.