نام رمان:عشق اجباری
نام رمان:عشق اجباری
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعداد پارت:نامعلوم
Part 16
(ویو ات)صبح از خاب بلند شدم رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم اومدم رفتم اتاقم داشتم لباس عوض میکردم که در باز شد جیغ زدم...
ات:یاااااا چرا یهو میای تو... برو بیرون.
کوک:هه من که کل بدنتو دیدم چرا خجالت میکشی
ات:برو بیرون لباس میپوشم
کوک:نمیرم
ات:بروووو(با داد)
کوک:وحشی نشو رفتم..
ات:بی تربیت
(ویو ات)رفت بیرون لباسامو پوشیدم موهامو خشک کردم روتینمو زدم رفتم بیرون ساعت شده بود ۱ رفتیم ناهار خوردیم نتونستم زیاد بخورم حالت تهوع داشتم که رفتم اتاق...
کوک:نمیخوری
ات:نه میل ندارم
کوک:باش
(ویو ات)یکم دراز کشیدم که کوک اومد از پشت بغلم کرد خابش برد ولی من خابم نمیومد حالم خوب نبود با گوشیم ور رفتم به درو دیوار نگا میکردم تا زمان سریع بگذره....(پرش زمانی به ۶ عصر)همینجوری چشام باز بود اصن خابم نیومد که کوک بیدار شد..
کوک:تو نخابیدی
ات:نه
کوک:چرا
ات:نمیدونم اصن حالم خوب نیس خابمم نمیاد
کوک:بریم دکتر؟
ات:نه نمیخاد
کوک:پس پاشو فیلم ببینیم
ات:باش
(ویو ات)رفتیم فیلم دیدیم تا شب و شام خوردیم دوباره میلی واسه غذا نداشتم و نخوردم رفتم یع قرص خاب آورد انداختم که شاید بتونم شب بخابم رفتیم خابیدیم...
لایک کامنت یادتون نره💙
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعداد پارت:نامعلوم
Part 16
(ویو ات)صبح از خاب بلند شدم رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم اومدم رفتم اتاقم داشتم لباس عوض میکردم که در باز شد جیغ زدم...
ات:یاااااا چرا یهو میای تو... برو بیرون.
کوک:هه من که کل بدنتو دیدم چرا خجالت میکشی
ات:برو بیرون لباس میپوشم
کوک:نمیرم
ات:بروووو(با داد)
کوک:وحشی نشو رفتم..
ات:بی تربیت
(ویو ات)رفت بیرون لباسامو پوشیدم موهامو خشک کردم روتینمو زدم رفتم بیرون ساعت شده بود ۱ رفتیم ناهار خوردیم نتونستم زیاد بخورم حالت تهوع داشتم که رفتم اتاق...
کوک:نمیخوری
ات:نه میل ندارم
کوک:باش
(ویو ات)یکم دراز کشیدم که کوک اومد از پشت بغلم کرد خابش برد ولی من خابم نمیومد حالم خوب نبود با گوشیم ور رفتم به درو دیوار نگا میکردم تا زمان سریع بگذره....(پرش زمانی به ۶ عصر)همینجوری چشام باز بود اصن خابم نیومد که کوک بیدار شد..
کوک:تو نخابیدی
ات:نه
کوک:چرا
ات:نمیدونم اصن حالم خوب نیس خابمم نمیاد
کوک:بریم دکتر؟
ات:نه نمیخاد
کوک:پس پاشو فیلم ببینیم
ات:باش
(ویو ات)رفتیم فیلم دیدیم تا شب و شام خوردیم دوباره میلی واسه غذا نداشتم و نخوردم رفتم یع قرص خاب آورد انداختم که شاید بتونم شب بخابم رفتیم خابیدیم...
لایک کامنت یادتون نره💙
۶.۸k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.