ویو ا/ت
ویو ا/ت
صبح زود بیدار شدم،امروز نوبت من بود صبحونه آماده کنم.یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و بعد از سشوار کردن موهام و تعویض لباسم رفتم طبقه ی پایین.برای کوک یه لیوان شیرموز درست و کردم و برای خودم یه کافی و بعد هم یکم پنکیک درست کردم،چون کوک عاشق پنکیکه.
بعد از درست کردن صبحونه رفتم تو اتاق کوک و صداش زدم
-آهای آقای جئون،قصد نداری بیدار بشی؟مدرسمون دیر میشه ها
با اون صدای خواب آلودش که بزور شنیده میشد گفت
_باشه الان میام
من هیچوقت تا کاریو انجام نمیدادم دست برنمیداشتم،برای همین همه ی لامپاشو روشن کردم و پنجرشو باز گذاشتم و پتوشو از روش برداشتم
داد زد
_هی ا/تتتت،تاوان کاراتو میدی،گفتم که الان میام
قیافه ی مظلومی به خودم گرفتم و لب زدم
-منو باش بخاطر کی پاشدم پنکیک و شیر موز درست کردم
تا اسم شیرموزو شنید بلند شد و نشست روی تختش و گفت
_شیرموز درست کردی؟خب خاهرم همون اول میگفتی دیگه
محکم زدم پس کلش و گفتم
-ببین توروخدا،بخاطر من پا نمیشه ولی بخاطر شیرموز مث جن زده ها از خواب میپره.پاشو دیگه لوس
_خب دیگه حداقل شیرموز اونجوری نمیاد بیدارم کنه
-از فردا تا یه هفته ی دیگه خودت صبا بیدار میشی و صبونه آماده میکنی
_اصن کی ازین خاهرای فرشته داره خدا؟خاهر خوب و مهربونم
-پاشو لوس فک کردی من خر میشم،اگه تا ۲ دیقه ی دیگه پایین نباشی شیرموزتو میریزم دور
بعد هم از رو تختش پاشدم و رفتم تو اتاق خودم.لباس فرممو پوشیدم و بعد از حالت دادن موهام و پوشیدن دستکش انگشتیای چرم مشکیم و پوتینای مشکیم کارمو با گذاشتن کلاه تموم کردم و از اتاقم زدم بیرون.کوک هم آماده شده بود و داشت شیرموزشو میخورد.مثل همیشه از پله ها سر خوردم و رفتم پایین که صدای کوک رو شنیدم
#فیک_بی_تی_اس#فیکشن#جونگ_کوک#فیک#تهیونگ#کیدراما#کیپاپ#مافیایی#خفن#شکنجه#کلیپ#کرانچ#کیوت#سیدراما#عاشقانه#بامزه#بی_تی_اس#بلک_پینگ#اکسو#ایتیزی#بلک_پینک#آزادی#موکبانگ#کره#باحال#بی_تی_اس#آنباکسینگ#فوداسمر#اسلایم#دی_او#نامجون#جین#شوگا#جی_هوب#جیمین#عاشقانه#عشق#جان_فدا#نیکا_ساکرمی#مهسا_امینی#مادر#تنهایی#افسردگی#غمگین#شاد#اسلوموشن#کارما#سپهر_خلسه#رضا_پیشرو#امیر_تتلو
صبح زود بیدار شدم،امروز نوبت من بود صبحونه آماده کنم.یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و بعد از سشوار کردن موهام و تعویض لباسم رفتم طبقه ی پایین.برای کوک یه لیوان شیرموز درست و کردم و برای خودم یه کافی و بعد هم یکم پنکیک درست کردم،چون کوک عاشق پنکیکه.
بعد از درست کردن صبحونه رفتم تو اتاق کوک و صداش زدم
-آهای آقای جئون،قصد نداری بیدار بشی؟مدرسمون دیر میشه ها
با اون صدای خواب آلودش که بزور شنیده میشد گفت
_باشه الان میام
من هیچوقت تا کاریو انجام نمیدادم دست برنمیداشتم،برای همین همه ی لامپاشو روشن کردم و پنجرشو باز گذاشتم و پتوشو از روش برداشتم
داد زد
_هی ا/تتتت،تاوان کاراتو میدی،گفتم که الان میام
قیافه ی مظلومی به خودم گرفتم و لب زدم
-منو باش بخاطر کی پاشدم پنکیک و شیر موز درست کردم
تا اسم شیرموزو شنید بلند شد و نشست روی تختش و گفت
_شیرموز درست کردی؟خب خاهرم همون اول میگفتی دیگه
محکم زدم پس کلش و گفتم
-ببین توروخدا،بخاطر من پا نمیشه ولی بخاطر شیرموز مث جن زده ها از خواب میپره.پاشو دیگه لوس
_خب دیگه حداقل شیرموز اونجوری نمیاد بیدارم کنه
-از فردا تا یه هفته ی دیگه خودت صبا بیدار میشی و صبونه آماده میکنی
_اصن کی ازین خاهرای فرشته داره خدا؟خاهر خوب و مهربونم
-پاشو لوس فک کردی من خر میشم،اگه تا ۲ دیقه ی دیگه پایین نباشی شیرموزتو میریزم دور
بعد هم از رو تختش پاشدم و رفتم تو اتاق خودم.لباس فرممو پوشیدم و بعد از حالت دادن موهام و پوشیدن دستکش انگشتیای چرم مشکیم و پوتینای مشکیم کارمو با گذاشتن کلاه تموم کردم و از اتاقم زدم بیرون.کوک هم آماده شده بود و داشت شیرموزشو میخورد.مثل همیشه از پله ها سر خوردم و رفتم پایین که صدای کوک رو شنیدم
#فیک_بی_تی_اس#فیکشن#جونگ_کوک#فیک#تهیونگ#کیدراما#کیپاپ#مافیایی#خفن#شکنجه#کلیپ#کرانچ#کیوت#سیدراما#عاشقانه#بامزه#بی_تی_اس#بلک_پینگ#اکسو#ایتیزی#بلک_پینک#آزادی#موکبانگ#کره#باحال#بی_تی_اس#آنباکسینگ#فوداسمر#اسلایم#دی_او#نامجون#جین#شوگا#جی_هوب#جیمین#عاشقانه#عشق#جان_فدا#نیکا_ساکرمی#مهسا_امینی#مادر#تنهایی#افسردگی#غمگین#شاد#اسلوموشن#کارما#سپهر_خلسه#رضا_پیشرو#امیر_تتلو
۲۸.۵k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.