کوک:
کوک:
تو میدونی کی هستی
ا.ت امممممممممم
نه نمیدونم یعنی الان یادم نمیاد
میشه بعدا بگم ببخشید
راوی: ا.ت به کسایی که نمیشناسه یا خیلی دوسشون داره رسمی حرف میزنه یا مهربون
پایان راوی ویو
کوک: نع اشکال نداره
ا.ت سعی میکنه بلد شه کع یهو میوفته
که کوک از پشت میگیرتش
و میارع بالا
ا.ت: ببخشید پدر و مادر دارین ببخشید
کوک: نه اشکال نداره به دست کسی کشته شدن
کوک: توچی
ا.ت: نه ندارم اونام بدست کسی کشته شدع میخوام انتقامم رو بگیرن
کوک: اون شخص کیه
ا.ت: اون چانگ جوونه
کوک: جدی چانگ جوون
ا.ت: اره
کوک: اها باشه
ا.ت: من میدونم پدر مادرتو کی کشته
ومیدونم تو کی هستی
کوک: منم خودم میدونم
ا.ت: نع این طور فکر میکنی نیست پدر من نکشته
کوک: تو گفتی منم باور کردم
ا.ت: نه جدی میگم
یه دفعه گوشی کوک زنگ میخورع
کوک: الو سلام بر گاو قشنگه من
ته: سلام بر گراز قلبم
چه خبر؟
کوک: یه دختر اوردم
ته: نکنه همون مین ا.ته
کوک: اره همونه
چرا
ته: بد بخت شدی رفت
کوک: چرا بگو
ته: مین یونگی را یادته
کوک: اره الان رفیقم باهاش
ته: بازم بد بخت شدی
کوک: زر بزن دیگه (داد)
ته: مین یونگی برادرع ا.ته
کوک: چیییییییییییییییییییییی(داد)
ته اره متاسفم ولی قراره به زودی به فنا بری
کوک: نه من به این زودیا دست نمیکشم
ته: کوک ولش کن تا 1ساعت دیگه حمله میکنن
1مین بعد
مینسوک: ارباب ارباب ارباب( ترسیده)
ادامه درد🫀🫶
تو میدونی کی هستی
ا.ت امممممممممم
نه نمیدونم یعنی الان یادم نمیاد
میشه بعدا بگم ببخشید
راوی: ا.ت به کسایی که نمیشناسه یا خیلی دوسشون داره رسمی حرف میزنه یا مهربون
پایان راوی ویو
کوک: نع اشکال نداره
ا.ت سعی میکنه بلد شه کع یهو میوفته
که کوک از پشت میگیرتش
و میارع بالا
ا.ت: ببخشید پدر و مادر دارین ببخشید
کوک: نه اشکال نداره به دست کسی کشته شدن
کوک: توچی
ا.ت: نه ندارم اونام بدست کسی کشته شدع میخوام انتقامم رو بگیرن
کوک: اون شخص کیه
ا.ت: اون چانگ جوونه
کوک: جدی چانگ جوون
ا.ت: اره
کوک: اها باشه
ا.ت: من میدونم پدر مادرتو کی کشته
ومیدونم تو کی هستی
کوک: منم خودم میدونم
ا.ت: نع این طور فکر میکنی نیست پدر من نکشته
کوک: تو گفتی منم باور کردم
ا.ت: نه جدی میگم
یه دفعه گوشی کوک زنگ میخورع
کوک: الو سلام بر گاو قشنگه من
ته: سلام بر گراز قلبم
چه خبر؟
کوک: یه دختر اوردم
ته: نکنه همون مین ا.ته
کوک: اره همونه
چرا
ته: بد بخت شدی رفت
کوک: چرا بگو
ته: مین یونگی را یادته
کوک: اره الان رفیقم باهاش
ته: بازم بد بخت شدی
کوک: زر بزن دیگه (داد)
ته: مین یونگی برادرع ا.ته
کوک: چیییییییییییییییییییییی(داد)
ته اره متاسفم ولی قراره به زودی به فنا بری
کوک: نه من به این زودیا دست نمیکشم
ته: کوک ولش کن تا 1ساعت دیگه حمله میکنن
1مین بعد
مینسوک: ارباب ارباب ارباب( ترسیده)
ادامه درد🫀🫶
۴.۴k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.