دوست خدا بودن سخت نیست ،
دوست خدا بودن سخت نیست ،
پیرمردی هر روز تو محله میدید ،
پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه
با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد .
روزی رفت ی کتانی نو خرید
اومد و به پسرک گفت : بیا این کفش رو بپوش
پسرک کفش رو پوشید
و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت :
شما خدایید ؟!!
پیرمرد لبش را گزید و گفت : نه
پسرک گفت : پس دوست خدایی
چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم...
پیرمردی هر روز تو محله میدید ،
پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه
با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد .
روزی رفت ی کتانی نو خرید
اومد و به پسرک گفت : بیا این کفش رو بپوش
پسرک کفش رو پوشید
و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت :
شما خدایید ؟!!
پیرمرد لبش را گزید و گفت : نه
پسرک گفت : پس دوست خدایی
چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم...
۸۹۰
۱۳ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.