رمان شعله های عشق (پارت 9)
ولی........... اون.......... اسکارلت بود.
مست بود و داشت دور خودش میچرخید و یه گربه هم بغلش بود. لباساش عادی بود، برای اولین بار با کراپ و شلوارک میدیدمش. انگار از اون دختر حاظر جواب و کاریزماتیک به یه دختر مهربون و کیوت تبدیل شده بود. با اون گربه نارنجی تو دستاش داشت میرقصید و آهنگ میخوند. صداش، خیلی آرامش بخش بود. طوری که میتونستم ساعت ها بهش گوش بدم. چطوری میتونست این جو مهربونش رو ازمون مخفی کنه. راستش الان میفهمم چرا رئیس عاشقش شده، چون تنها کسیه که میتونه از این مدلش لذت ببره. انقدر با خودم حرف زدم که فکر کنم 20 دقیقه ای میشد که اونجا بهش خیره شده بودم. اون لحظه باید چیکار میکردم. میرفتم جلو یا فقط صبر میکردم متوجهم بشه یا....... فقط میرفتم. آره خب، بهترین انتخاب رفتن بود. به هر حال اون نامزد رئیس، فقط با گفتن باحاش حال نمیکنم میتونه منو بندازه بیرون. پس هر چقدر ازش دور بمونم بهتره. برگشتم تا برم که صدای (وای نه) توجهمو جلب کرد و وقتی برگشتم اسکارلت پاش به یه سنگ گیر کرد و داشت می افتاد که.........
#شعله-های-عشق
مست بود و داشت دور خودش میچرخید و یه گربه هم بغلش بود. لباساش عادی بود، برای اولین بار با کراپ و شلوارک میدیدمش. انگار از اون دختر حاظر جواب و کاریزماتیک به یه دختر مهربون و کیوت تبدیل شده بود. با اون گربه نارنجی تو دستاش داشت میرقصید و آهنگ میخوند. صداش، خیلی آرامش بخش بود. طوری که میتونستم ساعت ها بهش گوش بدم. چطوری میتونست این جو مهربونش رو ازمون مخفی کنه. راستش الان میفهمم چرا رئیس عاشقش شده، چون تنها کسیه که میتونه از این مدلش لذت ببره. انقدر با خودم حرف زدم که فکر کنم 20 دقیقه ای میشد که اونجا بهش خیره شده بودم. اون لحظه باید چیکار میکردم. میرفتم جلو یا فقط صبر میکردم متوجهم بشه یا....... فقط میرفتم. آره خب، بهترین انتخاب رفتن بود. به هر حال اون نامزد رئیس، فقط با گفتن باحاش حال نمیکنم میتونه منو بندازه بیرون. پس هر چقدر ازش دور بمونم بهتره. برگشتم تا برم که صدای (وای نه) توجهمو جلب کرد و وقتی برگشتم اسکارلت پاش به یه سنگ گیر کرد و داشت می افتاد که.........
#شعله-های-عشق
۱.۶k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.