زندگی پر معنا
#زندگی_پر_معنا
P25
که ریا بازومو گرفت و گفت....
ریا:چرا ا.ت رو دوست داری؟
=:دستمو ول کن(.. جدی.. )
ریا:جواب منو بده(داد)
=:گفتم دستمو ول کن(عربده)
ریا:.......
..................................
بدون توجه به اون دو رو رفتم و ا.ت رو گذاشتم تو ماشین و به بیمارستان رفتیم...
ویو بیمارستان....
ا.ت رو بلند کردمو گذاشتمش رو دوشم و بردم داخل.....
=:میشه یکی کمک کنه؟ (نگران)
پرستار:دکتررر سریع تر بیاید بیمار خیلی اورژانسیه(نگران و ترس)
=:منظورتون چیههه؟ (داد)
دکتر:چیشده؟ (ترس)
پرستار ایشون دچار شوک قلبی شدن حتما باید بهشون شوک برقی وارد کنیم وگرنه..... (ترس )
=:وگرنه چی؟ (اشک و عربده)
پرستار: وگرنه جونشون رو از دست میدن...
دکتر:ببریدش بخش مراقبت های ویژه...
=:...(اشک)
دکتر:نگران نباش هر کاری که بتونیم میکنیم...
=:ممنون(لبخند)
...........................
سرمو گرفته بودم لای دستام که دکتر اومد....
P25
که ریا بازومو گرفت و گفت....
ریا:چرا ا.ت رو دوست داری؟
=:دستمو ول کن(.. جدی.. )
ریا:جواب منو بده(داد)
=:گفتم دستمو ول کن(عربده)
ریا:.......
..................................
بدون توجه به اون دو رو رفتم و ا.ت رو گذاشتم تو ماشین و به بیمارستان رفتیم...
ویو بیمارستان....
ا.ت رو بلند کردمو گذاشتمش رو دوشم و بردم داخل.....
=:میشه یکی کمک کنه؟ (نگران)
پرستار:دکتررر سریع تر بیاید بیمار خیلی اورژانسیه(نگران و ترس)
=:منظورتون چیههه؟ (داد)
دکتر:چیشده؟ (ترس)
پرستار ایشون دچار شوک قلبی شدن حتما باید بهشون شوک برقی وارد کنیم وگرنه..... (ترس )
=:وگرنه چی؟ (اشک و عربده)
پرستار: وگرنه جونشون رو از دست میدن...
دکتر:ببریدش بخش مراقبت های ویژه...
=:...(اشک)
دکتر:نگران نباش هر کاری که بتونیم میکنیم...
=:ممنون(لبخند)
...........................
سرمو گرفته بودم لای دستام که دکتر اومد....
۳.۶k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.