آها راستی توی پارت قبل هرکیو جا انداختم بدونین رفته خونشو
آها راستی توی پارت قبل هرکیو جا انداختم بدونین رفته خونشون🗿👍
ویو من🗿برای تنوع نگفتم نویسنده
مایکی میره کنار یوکی میشینه و به بامزه بازی یوکی نگاه میکنه
سانزو سنجو رو جر داد و برنده شد
یوکی:آفرینننن سانزو جونم
سانزو:دیدی گفتم برنده میشم
یوکی:آرهههه تو بردی برای جایزه برات کیک درست میکنم*و سانزو رو بغل کرد
سانزو هم سرخ شد
مایکی دیگه نتونست تحمل کنه دست یوکی رو گرفت و رفتن سمت اتاق
مایکی یوکی رو پرت کرد داخل اتاق و یوکی روی تخت افتاد
........................دارای🔞دوست ندارید نخونین..........................
مایکی به سمت یوکی رفت و روش خیمه زد و وحشیانه لب های یوکی رو میبوسید
انگار سال ها بود تشنه لباش بود
مایکی از یوکی جدا شد و هرو نفس نفس میزدن
یوکی:مایکی....چرا....اینجوری....میکنی....*نقطه ها جای نفس نفس زدنن
مایکی:باید تنبیهت کنم دورایاکی کوچولو
یوکی:مایکی غلط کردم گوه خوردم شکر خوردم برات دورایاکی درست میکنم
مایکی:ولی من دوست دارم بابا بشم...
یوکی *سرخ
یوکی:با..شه(از خداتم باشه والا ما همچین شانسی نداریم😃💔)
مایکی لباس یوکی و خودشو در آورد و روی بدن یوکی کیس مارک(درست نوشتم؟ )
میزاشت مایکی به سمت سینه های خوش فورم یوکی رفت یکیشو مک میزد و گاز میگرفت و با اون یکی بازی میکرد
*نکته ران و ریندو دان از لای در فیلم میگیرن و مایکی اینو میدونه🗿💔
مایکی از سینه های یوکی دل کند و به سمت ک*ص یوکی رفت و اونو میمیمکید
در همین هین یوکی ناله میکرد که مایکی رو بیشتر تحریک میکرد
بعد از اینکه کارش تموم شد سه تا انگشتش رو وارد یوکی کرد و قیچی وارانه تکون میداد یوکی ناله هاش بیشتر میشد و مایکی بیشتر تحریک میشد
مایکی دیک*شو جلوی یوکی گرفت که براش ساک بزنه
یوکی هم سریع براش ساک میزن
مایکی:آهههه..فاک...خیلی خوب ساک میزنی...آهههه
و مایکی بعد از چند داخل یوکی کام شد و یوکی همشو قورت داد
مایکی کلاهک دی*کشو به ک*ص یوکی میکشید که یوکی بیشتر خیس بشه
و بعد یهو واردش کرد
یوکی:آههههههههههه*مثلا ناله کرد🗿💔
مایکی دید که دیکش خونی شده چشماش گرد شد
مایکی:واقا من اولیتم؟باکره بودی؟!*ذوق کرده
یوکی درحالی که داشت از درد رو تختی رو چنگ میزد با صدای خیلی کن گفت
یوکی:آ..ره
مایکی بعد شروع کرد به تلمبه زد اولش آروم میزد که یوکی به سایزش عادت کنه
یوکی:آههه..ددی...بیشتر.....آهههه...محکم تر....میخوام..آهههههه*نقطه ها تلمبه زدن مایکیه
مایکی:باشه
مایکی سرعتشو بیشتر کرد و بعد از یه ساعت هرو باهم اومدن
مایکی:حالا مال من شدی
یوکی:........
................................پایان🔞..............................
یوکی خوابیده بود
مایکی پیشونی یوکی رو بوس کرد و تو بغل هم به خواب رفتن
........................................
برگام ریخته من اینو ننوشتم
هنتای نوشتم چطوره؟😃💔
ویو من🗿برای تنوع نگفتم نویسنده
مایکی میره کنار یوکی میشینه و به بامزه بازی یوکی نگاه میکنه
سانزو سنجو رو جر داد و برنده شد
یوکی:آفرینننن سانزو جونم
سانزو:دیدی گفتم برنده میشم
یوکی:آرهههه تو بردی برای جایزه برات کیک درست میکنم*و سانزو رو بغل کرد
سانزو هم سرخ شد
مایکی دیگه نتونست تحمل کنه دست یوکی رو گرفت و رفتن سمت اتاق
مایکی یوکی رو پرت کرد داخل اتاق و یوکی روی تخت افتاد
........................دارای🔞دوست ندارید نخونین..........................
مایکی به سمت یوکی رفت و روش خیمه زد و وحشیانه لب های یوکی رو میبوسید
انگار سال ها بود تشنه لباش بود
مایکی از یوکی جدا شد و هرو نفس نفس میزدن
یوکی:مایکی....چرا....اینجوری....میکنی....*نقطه ها جای نفس نفس زدنن
مایکی:باید تنبیهت کنم دورایاکی کوچولو
یوکی:مایکی غلط کردم گوه خوردم شکر خوردم برات دورایاکی درست میکنم
مایکی:ولی من دوست دارم بابا بشم...
یوکی *سرخ
یوکی:با..شه(از خداتم باشه والا ما همچین شانسی نداریم😃💔)
مایکی لباس یوکی و خودشو در آورد و روی بدن یوکی کیس مارک(درست نوشتم؟ )
میزاشت مایکی به سمت سینه های خوش فورم یوکی رفت یکیشو مک میزد و گاز میگرفت و با اون یکی بازی میکرد
*نکته ران و ریندو دان از لای در فیلم میگیرن و مایکی اینو میدونه🗿💔
مایکی از سینه های یوکی دل کند و به سمت ک*ص یوکی رفت و اونو میمیمکید
در همین هین یوکی ناله میکرد که مایکی رو بیشتر تحریک میکرد
بعد از اینکه کارش تموم شد سه تا انگشتش رو وارد یوکی کرد و قیچی وارانه تکون میداد یوکی ناله هاش بیشتر میشد و مایکی بیشتر تحریک میشد
مایکی دیک*شو جلوی یوکی گرفت که براش ساک بزنه
یوکی هم سریع براش ساک میزن
مایکی:آهههه..فاک...خیلی خوب ساک میزنی...آهههه
و مایکی بعد از چند داخل یوکی کام شد و یوکی همشو قورت داد
مایکی کلاهک دی*کشو به ک*ص یوکی میکشید که یوکی بیشتر خیس بشه
و بعد یهو واردش کرد
یوکی:آههههههههههه*مثلا ناله کرد🗿💔
مایکی دید که دیکش خونی شده چشماش گرد شد
مایکی:واقا من اولیتم؟باکره بودی؟!*ذوق کرده
یوکی درحالی که داشت از درد رو تختی رو چنگ میزد با صدای خیلی کن گفت
یوکی:آ..ره
مایکی بعد شروع کرد به تلمبه زد اولش آروم میزد که یوکی به سایزش عادت کنه
یوکی:آههه..ددی...بیشتر.....آهههه...محکم تر....میخوام..آهههههه*نقطه ها تلمبه زدن مایکیه
مایکی:باشه
مایکی سرعتشو بیشتر کرد و بعد از یه ساعت هرو باهم اومدن
مایکی:حالا مال من شدی
یوکی:........
................................پایان🔞..............................
یوکی خوابیده بود
مایکی پیشونی یوکی رو بوس کرد و تو بغل هم به خواب رفتن
........................................
برگام ریخته من اینو ننوشتم
هنتای نوشتم چطوره؟😃💔
۵.۱k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.