My amazing moon🌙🐾💕 p15
لونا" توی افکارم غرق بودم که صدای گرم ملکه مادر منو از افکارم جدا کرد.برعکس کنایه هایی که دیشب بهم زد مهربون بود! صداش نرم و آروم بود و این بنظر آرامش قبل از طوفان بود. تعظیمی کردم
لونا" خوشحالم از دیدنتون بانوی من و همچنین امیدوارم بانوی بزرگ ساعات آسوده و خاطره انگیزی با خدمتگذار خود داشته باشند.
ملکه مادر" مچکرم بانو پارک . خب بهتره با پیاده روی در کنار رودخانه شروع کنیم
راوی" رودخانه مکان آروم و فضای دلچسبی برای پیاده روی داشت و عجیب بود که فردی مثل ملکه مادر اونجا رو در نظر گرفته بود. اما لونا مجبور بود بی چون و چرا قبول کنه تا ملکه به اصطلاح آتویی ازش نداشته باشه تا اونو از راه بدر کنه.
بعد از نیم ساعتی پیاده روی به رودخانه کوچک نزدیک شهر رسیدند. اون رودخانه نه داخل شهر بود و نه داخل قصر پس فضای نسبتا آرومی داشت.
لونا" در حال لذت بردن از منظره بودم که برحسب انتظارم ملکه مادر زهر خودشو ریخت
ملکه مادر" تا کی میخواب تلاش کنی؟
لونا" تا زمانی که بدونم نتیجه تلاش هام چی بوده و تا اون موقع هیچ چیز نمیتونه منو از پا بندازه
ملکه مادر" اما ۲ روز وقت زیادی برای تلاش نیست و مطمئن باش بانو لی ملکه میشه
لونا" اگه ۲ روز کمه پس من از ساعت به ساعتش، از دقیقه به دقیقش و از ثانیه به ثانیش لحظه ای دریغ نمیکنم برای تلاش کردن و تا دروز دیگه که نظر قطعی عالیجناب رو نفهمیدیم نمیتونیم احتمال بدیم که من ملکه میشم یا بانو لی.
راوی" ملکه مادر بشدت از حرف های محکم و بدون ترس لونا عصبی بود و میشد اینو از سرخی چهرش فهمید....
موچی هام سلااااام ، ببخشید دوروز نبودم🥲🥺🐾نت نداشتم😐و بابت حمایتتون کلی مرسیی
لونا" خوشحالم از دیدنتون بانوی من و همچنین امیدوارم بانوی بزرگ ساعات آسوده و خاطره انگیزی با خدمتگذار خود داشته باشند.
ملکه مادر" مچکرم بانو پارک . خب بهتره با پیاده روی در کنار رودخانه شروع کنیم
راوی" رودخانه مکان آروم و فضای دلچسبی برای پیاده روی داشت و عجیب بود که فردی مثل ملکه مادر اونجا رو در نظر گرفته بود. اما لونا مجبور بود بی چون و چرا قبول کنه تا ملکه به اصطلاح آتویی ازش نداشته باشه تا اونو از راه بدر کنه.
بعد از نیم ساعتی پیاده روی به رودخانه کوچک نزدیک شهر رسیدند. اون رودخانه نه داخل شهر بود و نه داخل قصر پس فضای نسبتا آرومی داشت.
لونا" در حال لذت بردن از منظره بودم که برحسب انتظارم ملکه مادر زهر خودشو ریخت
ملکه مادر" تا کی میخواب تلاش کنی؟
لونا" تا زمانی که بدونم نتیجه تلاش هام چی بوده و تا اون موقع هیچ چیز نمیتونه منو از پا بندازه
ملکه مادر" اما ۲ روز وقت زیادی برای تلاش نیست و مطمئن باش بانو لی ملکه میشه
لونا" اگه ۲ روز کمه پس من از ساعت به ساعتش، از دقیقه به دقیقش و از ثانیه به ثانیش لحظه ای دریغ نمیکنم برای تلاش کردن و تا دروز دیگه که نظر قطعی عالیجناب رو نفهمیدیم نمیتونیم احتمال بدیم که من ملکه میشم یا بانو لی.
راوی" ملکه مادر بشدت از حرف های محکم و بدون ترس لونا عصبی بود و میشد اینو از سرخی چهرش فهمید....
موچی هام سلااااام ، ببخشید دوروز نبودم🥲🥺🐾نت نداشتم😐و بابت حمایتتون کلی مرسیی
۴۵.۸k
۲۵ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.