دوست پسره soft 6
دوست پسره من***6
ا/ت: یاا .من چجوری با این وضعم برم پارتی اخه. ولش برم پایین پیشه کارا باهم بریم. داشتم از پله ها پایین میومدم که یادم اومد مارته مربیه دنسه کوک بودو ما از این طریق باهم اشنا شدیم پس حتما کوکی هم میاد ولی چه ربی به من داره؟
کارا:او ا/ت خانم قدم رنجه فرمودید .خسته نشی یه موقع بیب
ا/ت: کارا اصن حاله شوخی ندارم .ولم کن
کارا: وا . اوله صبحی تو هم مثه چی میگی: حوصله ندارم. چرا؟
ا/ت: به یه پارتی دعوت شدیم
کارا:یسسسس. میدونستم خدا بختم اینجا باز میکنه
ا/ت: بیا تو تویه چه فکری هستی من چه فکری. هیی
کارا:یه دیقه وایسا. اونم پارتیه کی حالا؟
ا/ت: پارتیه مارته هس به دلیل اشنایی با اقاییش.
کارا: اوو. والا داداشه من عروسی هم کرد یه دونه مهمونی نگرفت حالا....
ا/ت:ولش. خب حالا میریم عشقم؟
کارا: حالا که پارتیه مارتس حتماٌ میریم.
ا/ت: ینی اگه واسه یه نفر دیگه بود نمیرفتیم؟
کارا: معلومه که نمیرفتیم
ا/ت: اونوقت چرا؟
کارا: چونکه مارته کوک و میشناسه و اونم اونجاس پس حتما باید بریم
ا/ت: کارا برای باره صدم میگم من دیگه کوکی رو نمیخاممممممممم
کارا:تو نخوای بازم من شماهارو بهم میرسونم .فهمیدی؟
ا/ت:نچ
کارا: بسه ا/ت بخاطره بچت هم که شده خودتو لوس نکن .حالا هم صبحانتو بخور باهم بریم خرید کنیم که بریم پارتی. بدو بیبی
ا/ت: باشه عشقم . راستی ساعته 8:00 شروع میشه هااا
کارا: اووو. تا تو صبحانتو بخوری ساعت شده شیش. من میرم حموم
ا/ت: باشه بستی خودم اینارو جمع میکنم
پارته بعدی میشه 7
ا/ت: یاا .من چجوری با این وضعم برم پارتی اخه. ولش برم پایین پیشه کارا باهم بریم. داشتم از پله ها پایین میومدم که یادم اومد مارته مربیه دنسه کوک بودو ما از این طریق باهم اشنا شدیم پس حتما کوکی هم میاد ولی چه ربی به من داره؟
کارا:او ا/ت خانم قدم رنجه فرمودید .خسته نشی یه موقع بیب
ا/ت: کارا اصن حاله شوخی ندارم .ولم کن
کارا: وا . اوله صبحی تو هم مثه چی میگی: حوصله ندارم. چرا؟
ا/ت: به یه پارتی دعوت شدیم
کارا:یسسسس. میدونستم خدا بختم اینجا باز میکنه
ا/ت: بیا تو تویه چه فکری هستی من چه فکری. هیی
کارا:یه دیقه وایسا. اونم پارتیه کی حالا؟
ا/ت: پارتیه مارته هس به دلیل اشنایی با اقاییش.
کارا: اوو. والا داداشه من عروسی هم کرد یه دونه مهمونی نگرفت حالا....
ا/ت:ولش. خب حالا میریم عشقم؟
کارا: حالا که پارتیه مارتس حتماٌ میریم.
ا/ت: ینی اگه واسه یه نفر دیگه بود نمیرفتیم؟
کارا: معلومه که نمیرفتیم
ا/ت: اونوقت چرا؟
کارا: چونکه مارته کوک و میشناسه و اونم اونجاس پس حتما باید بریم
ا/ت: کارا برای باره صدم میگم من دیگه کوکی رو نمیخاممممممممم
کارا:تو نخوای بازم من شماهارو بهم میرسونم .فهمیدی؟
ا/ت:نچ
کارا: بسه ا/ت بخاطره بچت هم که شده خودتو لوس نکن .حالا هم صبحانتو بخور باهم بریم خرید کنیم که بریم پارتی. بدو بیبی
ا/ت: باشه عشقم . راستی ساعته 8:00 شروع میشه هااا
کارا: اووو. تا تو صبحانتو بخوری ساعت شده شیش. من میرم حموم
ا/ت: باشه بستی خودم اینارو جمع میکنم
پارته بعدی میشه 7
۴.۸k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.