بخش دوم تک پارتی درخواستی
فلش بک به بعد از زمانی که یونگی لباسهای هردوشون رو جر میده😅]
عضو فاکیش خیلی بزرگ شده بود و مطمئنم که نمیتونم که تحمل کنم .....
+یونگی من ....نمیتونم اینو تحمل کنم !
_نه اتفاقا تو تنها کسی هستی که میتونی منو هندلم کنی!
میخواست عضوش رو واردم کنه که چشمام و بستم و لبمو لای دندونم گرفتم
_چشماتو باز کن و لبتو گاز نگیر
+...............[واکنشی نشون نمیده و تو همون حالت میمونه]
_نشنیدی چی گفتم؟
چشمام رو باز کردم و لبمو آزاد
_منو نگاه کن .....میخوام ببینی که چجوری میتونی آرومم کنی.......
عضوش رو آروم آروم واردم کرد و منم از درد به بازوش چنگ انداختم ......سرش رو آورد پایین و لباش رو گذاشت وسط قفسه سی*نم و منم دستمو بردم لای موهاش.................
ویو یونگی
[۴۰مین بعد]
مدت زیادیه که دارم تلمبه میزنم ولی هنوز ار*ضا نشدم
+ددی من دیگه نمیتونم تحمل کنم!
_الان تموم میشه
+لطفا ددی درش بیار
_گفتم صبر کن
+دیگه طاقت ندارم
کمرم دیگه داشت می پوکید و اتم دیگه نمیتونست دووم بیاره
_باشه......سوراخ که فقط از جلو نیست.....
+منظورت چیه؟
برعکسش کردم و کل عضوم رو با ی ضربه واردش کردم
+[جیغ بنفش]
شروع کردم به تلم*به زدن
[۲۰مین بعد ]
نزدیک به ار*ضا شدنم بود که ازش کشیدم بیرون و برعکسش کردم[یعنی الان ات روی کمرش خوابیده ]
و عضوم رو دوباره واردش کردم و بعد از ۲ مین ار*ضا شدم
..................
کنارش دراز کشیدم و [سیاهی]
*************************
از خواب بیدار شدم دیدم ات نیست ..بلند شدم رفتم پایین دیدم تو آشپزخونه س و داره کیسه آب گرم رو پر میکنه
_صبح بخیر بیبی
+..............[قهره]
_جواب ددی رو نمیدی؟
+..............
رفتم از پشت بغلش کردم و دستامو دورش حلقه کردم و گردنش و بوسیدم
_قهر کردی؟
+ولم کن ......
دستامو از خودش جدا کرد رفت سمت اتاق و منم دنبالش راه افتادم
_بیبی خیلی درد داره؟
+به نظرت درد نداره.......نه نمیتونم بشینم نه بخوابم و نه راه برم
_خب خودت بودی که گفتی دیگه تحمل نداری......منم از پشت کردمت وگرنه الان حداقل میتونستی بشینی!
+خیلی پرویی
کنارش تو تخت خوابیدم و تو بغلم گرفتمش و کیسه آب گرم رو گذاشتم زیر کمرش و خودم شکمش رو ماساژ میدادم
_خودم حال بیبیم رو خوب میکنم
و................................
[بعد از یک سال]
_اتتتتتتت بیا ببین اینا چی میخوان تورو خدا به دادم برس
+به من چه میخواستی اونشب گوه خوری اضافه نکنی!
_ببین من اصلا پشیمون نیستم کاری نکن شب کاری کنم که ۹ ماه دیگه دوتا بچه ی دیگه هم داشته باشیمااااااا
+شکر بخور
_خودت بخور
و.................[پایان برین درساتونو بخونین ....نمازتونم قضا شد ......هعیییی خوداااااا]
لایک کامنت و فالو فراموش نشه🙂
برای سلامتی ادمین دعا کنید خوب بشم براتون جبران میکنمااااا😁🖐🏻
عضو فاکیش خیلی بزرگ شده بود و مطمئنم که نمیتونم که تحمل کنم .....
+یونگی من ....نمیتونم اینو تحمل کنم !
_نه اتفاقا تو تنها کسی هستی که میتونی منو هندلم کنی!
میخواست عضوش رو واردم کنه که چشمام و بستم و لبمو لای دندونم گرفتم
_چشماتو باز کن و لبتو گاز نگیر
+...............[واکنشی نشون نمیده و تو همون حالت میمونه]
_نشنیدی چی گفتم؟
چشمام رو باز کردم و لبمو آزاد
_منو نگاه کن .....میخوام ببینی که چجوری میتونی آرومم کنی.......
عضوش رو آروم آروم واردم کرد و منم از درد به بازوش چنگ انداختم ......سرش رو آورد پایین و لباش رو گذاشت وسط قفسه سی*نم و منم دستمو بردم لای موهاش.................
ویو یونگی
[۴۰مین بعد]
مدت زیادیه که دارم تلمبه میزنم ولی هنوز ار*ضا نشدم
+ددی من دیگه نمیتونم تحمل کنم!
_الان تموم میشه
+لطفا ددی درش بیار
_گفتم صبر کن
+دیگه طاقت ندارم
کمرم دیگه داشت می پوکید و اتم دیگه نمیتونست دووم بیاره
_باشه......سوراخ که فقط از جلو نیست.....
+منظورت چیه؟
برعکسش کردم و کل عضوم رو با ی ضربه واردش کردم
+[جیغ بنفش]
شروع کردم به تلم*به زدن
[۲۰مین بعد ]
نزدیک به ار*ضا شدنم بود که ازش کشیدم بیرون و برعکسش کردم[یعنی الان ات روی کمرش خوابیده ]
و عضوم رو دوباره واردش کردم و بعد از ۲ مین ار*ضا شدم
..................
کنارش دراز کشیدم و [سیاهی]
*************************
از خواب بیدار شدم دیدم ات نیست ..بلند شدم رفتم پایین دیدم تو آشپزخونه س و داره کیسه آب گرم رو پر میکنه
_صبح بخیر بیبی
+..............[قهره]
_جواب ددی رو نمیدی؟
+..............
رفتم از پشت بغلش کردم و دستامو دورش حلقه کردم و گردنش و بوسیدم
_قهر کردی؟
+ولم کن ......
دستامو از خودش جدا کرد رفت سمت اتاق و منم دنبالش راه افتادم
_بیبی خیلی درد داره؟
+به نظرت درد نداره.......نه نمیتونم بشینم نه بخوابم و نه راه برم
_خب خودت بودی که گفتی دیگه تحمل نداری......منم از پشت کردمت وگرنه الان حداقل میتونستی بشینی!
+خیلی پرویی
کنارش تو تخت خوابیدم و تو بغلم گرفتمش و کیسه آب گرم رو گذاشتم زیر کمرش و خودم شکمش رو ماساژ میدادم
_خودم حال بیبیم رو خوب میکنم
و................................
[بعد از یک سال]
_اتتتتتتت بیا ببین اینا چی میخوان تورو خدا به دادم برس
+به من چه میخواستی اونشب گوه خوری اضافه نکنی!
_ببین من اصلا پشیمون نیستم کاری نکن شب کاری کنم که ۹ ماه دیگه دوتا بچه ی دیگه هم داشته باشیمااااااا
+شکر بخور
_خودت بخور
و.................[پایان برین درساتونو بخونین ....نمازتونم قضا شد ......هعیییی خوداااااا]
لایک کامنت و فالو فراموش نشه🙂
برای سلامتی ادمین دعا کنید خوب بشم براتون جبران میکنمااااا😁🖐🏻
۱۷.۶k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.