پارت۳۴ فیک فقط به من نگاه کن
#رزی
وقتی رفتش پا شدم و رفتم دنبالش تا بهش بگم که لازم نیس اینکه پیش هم میخوابیمو مخفی کنیم اما یهو دیدم وسط راهرو واستاده و با یه زن دارن همو میبوسن
قلبم تیکه تیکه شد💔
ی..یعنی اون تو این ندت یکی دیگه رو هم دوس داشته؟
هه...هه هه رزی چرا داری چرت و پرت میگی؟یکی دیگه چیه؟اون اصن تورو دوست نداشت🙂💔اون فقط بحاطر ماموریت لنتیش و ترحم با تو بود🙂💔آره🙂من پارک رزی به بازی کرفته شدم🙂🥀بدجور به بازی گرفته شدم🙂💔ولی اون نباید قبلمو بازی میداد💔مگه من چه گناهی کرده بودم؟
گناهم این بود که اون باند لنتی یه چیزی از من میخوان که خودمم نمیدونم چیه؟
یهو جیمین برگشت و نگام کرد منم یه قطره اشک از چشم افتادو دوییدم
امشب نمیتونستم برم تو اتاقم چون حتما پیدام میکرد پس رفتم تو اتاق زیر شیروونی
یه پتو اونجا بود که میشد ازش استفاده کرد
پس همونو کشیدم روم و خوابیدم
ولی هورا سرد تر از اونی بود که یه پتوی قدیمیه نازک جواب بده
اینم پارت جدید🙃
وقتی رفتش پا شدم و رفتم دنبالش تا بهش بگم که لازم نیس اینکه پیش هم میخوابیمو مخفی کنیم اما یهو دیدم وسط راهرو واستاده و با یه زن دارن همو میبوسن
قلبم تیکه تیکه شد💔
ی..یعنی اون تو این ندت یکی دیگه رو هم دوس داشته؟
هه...هه هه رزی چرا داری چرت و پرت میگی؟یکی دیگه چیه؟اون اصن تورو دوست نداشت🙂💔اون فقط بحاطر ماموریت لنتیش و ترحم با تو بود🙂💔آره🙂من پارک رزی به بازی کرفته شدم🙂🥀بدجور به بازی گرفته شدم🙂💔ولی اون نباید قبلمو بازی میداد💔مگه من چه گناهی کرده بودم؟
گناهم این بود که اون باند لنتی یه چیزی از من میخوان که خودمم نمیدونم چیه؟
یهو جیمین برگشت و نگام کرد منم یه قطره اشک از چشم افتادو دوییدم
امشب نمیتونستم برم تو اتاقم چون حتما پیدام میکرد پس رفتم تو اتاق زیر شیروونی
یه پتو اونجا بود که میشد ازش استفاده کرد
پس همونو کشیدم روم و خوابیدم
ولی هورا سرد تر از اونی بود که یه پتوی قدیمیه نازک جواب بده
اینم پارت جدید🙃
۱۱.۴k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.