رویا من 🍷🌜پ 2
ویو تهیونگ:
وقتی دیدم مینهو به ا/ت توهین کرد عصبی شدم ولی این اولین بارم بود که از کسی جز خودم دفاع می کنم .من از همه دخترای دانشگاه متنفرم مخصوصا اونایی که شیفته منن.
اما...
یه دفعه وقتی که ا/ت با تعجب برگشت بهم نگاه کرد ضربان قلبم داش تند تند میزد نفهمیدم چی شد ولی حس کردم اگه یه کم دیگه نگاهش کنم نابود می شم
ویو ا/ت:
وقتی اینو گفت برگشتم نگاهش کردم یه هو نگاهشو با دست پاچگی ازم دزدید .
اون واقعا عالی بود همین که فهمیدم داش نگام می کرد یه حس عجیبی بهم داد.
انگار داخل یه رویا بودم.
مینهو کارت دعوتو پرت کرد سمتم و رفت نشست. لونا همش میگفت...
لونا:برو ازش تشکر کن بروووووو.
منم به خاطر لونا مجبور شدم برم و ازش تکشکر کنم.
رفتم سمتش و گفتم...
ا/ت :راستی تهیونگ...........
سیونگ که بقل دستیش بود گفت...
سیونگ: تهیونگ ا/ت داره صدات می زنه.
تهیونگ:برام مهم نیس.
وقتی اینو شنیدم خیلی شکسته شدم تمام احساساتم نابود شد واقعا ناراحت شدم.
ویو تهیونگ:
ناخاسته گفتم که برام مهم نیست نمی خواستم کسی بفهمه که بهش علاقه دارم حتا خودش.
وقتی دیدم مینهو به ا/ت توهین کرد عصبی شدم ولی این اولین بارم بود که از کسی جز خودم دفاع می کنم .من از همه دخترای دانشگاه متنفرم مخصوصا اونایی که شیفته منن.
اما...
یه دفعه وقتی که ا/ت با تعجب برگشت بهم نگاه کرد ضربان قلبم داش تند تند میزد نفهمیدم چی شد ولی حس کردم اگه یه کم دیگه نگاهش کنم نابود می شم
ویو ا/ت:
وقتی اینو گفت برگشتم نگاهش کردم یه هو نگاهشو با دست پاچگی ازم دزدید .
اون واقعا عالی بود همین که فهمیدم داش نگام می کرد یه حس عجیبی بهم داد.
انگار داخل یه رویا بودم.
مینهو کارت دعوتو پرت کرد سمتم و رفت نشست. لونا همش میگفت...
لونا:برو ازش تشکر کن بروووووو.
منم به خاطر لونا مجبور شدم برم و ازش تکشکر کنم.
رفتم سمتش و گفتم...
ا/ت :راستی تهیونگ...........
سیونگ که بقل دستیش بود گفت...
سیونگ: تهیونگ ا/ت داره صدات می زنه.
تهیونگ:برام مهم نیس.
وقتی اینو شنیدم خیلی شکسته شدم تمام احساساتم نابود شد واقعا ناراحت شدم.
ویو تهیونگ:
ناخاسته گفتم که برام مهم نیست نمی خواستم کسی بفهمه که بهش علاقه دارم حتا خودش.
۷.۰k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.