my mafia
my mafia
p.¹¹
• ² ماه بعد •
ویو ات
( الان ²ماه از مرگ خواهرم میگذره بعد اون اتفاق نه پدرم رو دیدم نه اون حرومی ( تیکه کلامم 😂) رو تو این ² ماهم مثل همیشه مزخرف گذشت اما وقتی جانگ کوک کنارمه کاری میکنه لبخند بزنم نمیدونم چرا اما وقتی پیششم خوشحالم اول فکر میکردم یه مرد سرد و جدی هست اما خیلی خوش طبع و بامزه است اما چند وقته وقتی کوک رو میبینم یه حس عجیبی دارم یه جورایی قلبم تند تند میزنه یعنی عاشق شدم نه بابا امکان نداره اون پسر کسیه که خواهرم رو کشته حتی اگه تقصیری هم نداشته باشه ولی باز اون پسرشه اوفف گیچ شدم خدایا من چمه هوفف )
- چان یول برنامه امروزم چیه؟
* یه سر باید به بار اسلحه ها بزنین و یه جلسه با سحام دارای شرکت دارین شبم به یه مهمونی دعوتین و باید یه همراه داشته باشید
- کنسلش کن حوصله ندارم
* اما پای شهرتتون درمیونه اگه نرید ممکنه به شهرتتون آسیب بزنه
- هوففف باشه خودم یه کاریش میکنم تو دیگه برو
* چشم
- وایسا تو راحت به خدمتکار بگو یه قهوه برام بیاره
* چشم با اجازه از خدمتتون مرخص میشم ( رفت )
- هوفففف الان که رو به عنوان پارتنرم ببرم یعنی بازم باید با اون مردیکه برم .......آها فهمیدم جانگ کوک میتونه به عنوان پارتنرم همرام بیاد ( صدای در اومد )
- بیا داخل
● بفرمایین خانوم قهوتون رو آوردم
- ممنون میشه به جانگ کوک بگید بیاد
● چشم ( رفت )
• دقایقی بعد •
ویو ات
( داشتم پرونده هارو برسی و امضا میکردم که یهو یکی در زد سرم رو بلند کردم و گفتم )
- بیا داخل
+ منم کاری داشتین ؟
- اره بیا بشین
+ بله ( رفت نشست )
p.¹¹
• ² ماه بعد •
ویو ات
( الان ²ماه از مرگ خواهرم میگذره بعد اون اتفاق نه پدرم رو دیدم نه اون حرومی ( تیکه کلامم 😂) رو تو این ² ماهم مثل همیشه مزخرف گذشت اما وقتی جانگ کوک کنارمه کاری میکنه لبخند بزنم نمیدونم چرا اما وقتی پیششم خوشحالم اول فکر میکردم یه مرد سرد و جدی هست اما خیلی خوش طبع و بامزه است اما چند وقته وقتی کوک رو میبینم یه حس عجیبی دارم یه جورایی قلبم تند تند میزنه یعنی عاشق شدم نه بابا امکان نداره اون پسر کسیه که خواهرم رو کشته حتی اگه تقصیری هم نداشته باشه ولی باز اون پسرشه اوفف گیچ شدم خدایا من چمه هوفف )
- چان یول برنامه امروزم چیه؟
* یه سر باید به بار اسلحه ها بزنین و یه جلسه با سحام دارای شرکت دارین شبم به یه مهمونی دعوتین و باید یه همراه داشته باشید
- کنسلش کن حوصله ندارم
* اما پای شهرتتون درمیونه اگه نرید ممکنه به شهرتتون آسیب بزنه
- هوففف باشه خودم یه کاریش میکنم تو دیگه برو
* چشم
- وایسا تو راحت به خدمتکار بگو یه قهوه برام بیاره
* چشم با اجازه از خدمتتون مرخص میشم ( رفت )
- هوفففف الان که رو به عنوان پارتنرم ببرم یعنی بازم باید با اون مردیکه برم .......آها فهمیدم جانگ کوک میتونه به عنوان پارتنرم همرام بیاد ( صدای در اومد )
- بیا داخل
● بفرمایین خانوم قهوتون رو آوردم
- ممنون میشه به جانگ کوک بگید بیاد
● چشم ( رفت )
• دقایقی بعد •
ویو ات
( داشتم پرونده هارو برسی و امضا میکردم که یهو یکی در زد سرم رو بلند کردم و گفتم )
- بیا داخل
+ منم کاری داشتین ؟
- اره بیا بشین
+ بله ( رفت نشست )
۵.۳k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.