رمان :)استاد مغرور من:)پارت پنجم
رمان :)استاد مغرور من:)پارت پنجم
دیانا:داداشی میشه سویچ ماشینتو وردارم
رضا:وردار
دیانا:مرسی
سویچ رو ورداشتم و رفتم
سوار ماشین شدم رفتم خونه ی نیکا
*نیم ساعت بعد*
دیانا:بیا پایین
نیکا:اومدم
*لباس نیکا یه مانتو جلو باز و شلوار طوسی و بلیز سفید*
دیانا:بریم
نیکا:دیانا
نیکا سوار ماشین شد رفتیم فروشگاه
دیانا:کی قرار پولاش رو به عن بده
نیکا:من
پیاده شدیم
دیانا:این شومیز سفیده خوشگله با کفش پاشنه بلند؟
نیکا:اره
دیانا:سلام خانم از این شومیز سایز ۲۷ دارین
خانم فروشنده:بله داریم گلم
دیانا:میشه بدید پرو کنم
خانم فروشنده:بیا خوشگل خانم
دیانا:مرسی
ادامه دارد ....
حالا شدی موجب به این درد:)
مایل به حمایت؟!
دیانا:داداشی میشه سویچ ماشینتو وردارم
رضا:وردار
دیانا:مرسی
سویچ رو ورداشتم و رفتم
سوار ماشین شدم رفتم خونه ی نیکا
*نیم ساعت بعد*
دیانا:بیا پایین
نیکا:اومدم
*لباس نیکا یه مانتو جلو باز و شلوار طوسی و بلیز سفید*
دیانا:بریم
نیکا:دیانا
نیکا سوار ماشین شد رفتیم فروشگاه
دیانا:کی قرار پولاش رو به عن بده
نیکا:من
پیاده شدیم
دیانا:این شومیز سفیده خوشگله با کفش پاشنه بلند؟
نیکا:اره
دیانا:سلام خانم از این شومیز سایز ۲۷ دارین
خانم فروشنده:بله داریم گلم
دیانا:میشه بدید پرو کنم
خانم فروشنده:بیا خوشگل خانم
دیانا:مرسی
ادامه دارد ....
حالا شدی موجب به این درد:)
مایل به حمایت؟!
۳.۹k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.