"فیک تو کی باشی؟2"
پارت 2
نامجون سریع ا.ت رو میکشه تو و درو میبنده
ا.ت:آخخخخ دردم اومد پسر عمو...
نامجون:هیششششش اینجا دیگه پسر عمو نداری! آقای کیم! بگو عادت کنی!
ا.ت:اووووو اهم اهم...بله آقای کیم!
نامجون:بشین
نامجون خودشم روی مبل جلوی ا.ت میشینه، نفس عمیقی میکشه و کراواتشو درست میکنه
نامجون:هوففففف...خب...خانم کیم ا.ت...اینجا چیکار میکنی دقیقا؟
ا.ت پاهاشو رو هم میندازه و لم میده: انتقالی گرفتم! آقای کیم!
و برگهای رو که از جیب کتش در میاره و به سمت نامجون پرت میکنه
نامجون:ا.ت ا.ت ا.ت...تو دوباره اخراج شدی؟ این پونزدهمین دانشگاه بود!
ا.ت خم میشه و سیب روی میزو بر میداره:شونزدهمی مدیر جون...
نامجون آهی از رو تاسف میکشه و سر تکون میده:خدایا گناه من چی بود مگه...
ا.ت درحال که سیب و گاز میزنه رو به نامجون میکنه:گناه تو خوشتیپیه کیم نامجون! تو چرا هنوز سینگلی؟ بابا کوتا بیا کل دخترای شهر دنبالتن!
نامجون:من مثل تو نیستم که یکسره با اینو و اون باشم ا.ت! علاقهای به دختر بازی ندارم!
ا.ت:بیخیال!سی سالت شده پسر!
نامجون:من بیست و هفت سالمه!
ا.ت:آخه مگه میشه کسی به پسری که تو بیست هفت سالگی فوق دکترا و داره و مدیر مدرسس پا نده؟ تو هم نابغهای همهمچی تموم! فق در مخ زنی عاجزی...
نامجون:وقت برای این چرتو پرتا هست ا.ت... بزار ببینم...یعنی بابام میخواد من تورو اینجا قبول کنم؟ چون دیگه هیچ جا تحملتو ندارن؟
ا.ت یه گاز دیگه از سیب میزنه و ناخوناشو نگاه میکنه:اوهوم...عمو جانم خیلی پافشاری میکنه که من دانشگاه رو ادامه بدم!
نامجون:ا.ت خوب گوش کن! این آخرین شانسته وگرنه...
که یهو در با ضرب باز میشه
شوگا:وگرنه چی آقای کیم؟
نامجون:همینو کم داشتیم...
بچه ها پارت قبلی رو خیلی حمایت کردین و شرطا زود رسید! پس یکم بیشترش میکنم!
شرایط پارت بعد:40 تا لایک 50 تا کامنت
پیام ناشناس:
https://harfeto.timefriend.net/16686896605464
جواب پیام ناشناس:
@pyamenashenas
نامجون سریع ا.ت رو میکشه تو و درو میبنده
ا.ت:آخخخخ دردم اومد پسر عمو...
نامجون:هیششششش اینجا دیگه پسر عمو نداری! آقای کیم! بگو عادت کنی!
ا.ت:اووووو اهم اهم...بله آقای کیم!
نامجون:بشین
نامجون خودشم روی مبل جلوی ا.ت میشینه، نفس عمیقی میکشه و کراواتشو درست میکنه
نامجون:هوففففف...خب...خانم کیم ا.ت...اینجا چیکار میکنی دقیقا؟
ا.ت پاهاشو رو هم میندازه و لم میده: انتقالی گرفتم! آقای کیم!
و برگهای رو که از جیب کتش در میاره و به سمت نامجون پرت میکنه
نامجون:ا.ت ا.ت ا.ت...تو دوباره اخراج شدی؟ این پونزدهمین دانشگاه بود!
ا.ت خم میشه و سیب روی میزو بر میداره:شونزدهمی مدیر جون...
نامجون آهی از رو تاسف میکشه و سر تکون میده:خدایا گناه من چی بود مگه...
ا.ت درحال که سیب و گاز میزنه رو به نامجون میکنه:گناه تو خوشتیپیه کیم نامجون! تو چرا هنوز سینگلی؟ بابا کوتا بیا کل دخترای شهر دنبالتن!
نامجون:من مثل تو نیستم که یکسره با اینو و اون باشم ا.ت! علاقهای به دختر بازی ندارم!
ا.ت:بیخیال!سی سالت شده پسر!
نامجون:من بیست و هفت سالمه!
ا.ت:آخه مگه میشه کسی به پسری که تو بیست هفت سالگی فوق دکترا و داره و مدیر مدرسس پا نده؟ تو هم نابغهای همهمچی تموم! فق در مخ زنی عاجزی...
نامجون:وقت برای این چرتو پرتا هست ا.ت... بزار ببینم...یعنی بابام میخواد من تورو اینجا قبول کنم؟ چون دیگه هیچ جا تحملتو ندارن؟
ا.ت یه گاز دیگه از سیب میزنه و ناخوناشو نگاه میکنه:اوهوم...عمو جانم خیلی پافشاری میکنه که من دانشگاه رو ادامه بدم!
نامجون:ا.ت خوب گوش کن! این آخرین شانسته وگرنه...
که یهو در با ضرب باز میشه
شوگا:وگرنه چی آقای کیم؟
نامجون:همینو کم داشتیم...
بچه ها پارت قبلی رو خیلی حمایت کردین و شرطا زود رسید! پس یکم بیشترش میکنم!
شرایط پارت بعد:40 تا لایک 50 تا کامنت
پیام ناشناس:
https://harfeto.timefriend.net/16686896605464
جواب پیام ناشناس:
@pyamenashenas
۵۶.۶k
۰۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.