چند پارتی کوک
ویو ات
چند روزی از اون ماجرا میگذره یعنی پسر اقای جئون چی تو من دید که انقد محو من شده بود یعنی انقد زشتم اه کلاه لعنتی چرا افتادی تو کلاس نشسته بودم امروز معلم ورزش نیومده بود و بجاش قرار بود اقای جئون بیاد لباس های ورزشم رو پوشیدم و رفتیم تو حیاط دیدم اقای جئون داره میاد
اقای ج: خب بچه ها من امروز ی کاری برام پیش اومده نمیتونم تو زنگ ورزش باشم
بچه ها : ای بابا اه حالا چیکار کنیم
اقای ج: نگران نباشید پسرم کوک امروز دانشگاه نداشت بخاطر همین ازش خواستم بیاد این زنگ معلم ورزش تون باشه
ات: چییییی ( با داد همه شنیدن )
اقای ج: ات چته تو باز دختر چیز عجیبی گفتم
ات: ام ببخشید اقا فقط ی لحظه شکه شدم
اقای ج: خب پس خدافظ بچه ها کوک هم تا پنچ دقیقه دیگه میاد
پنچ دقیقه بعد
ویو کوک
صبح داشتم اماده میشدم برم دانشگاه که بابام زنگ زد گفت معلم ورزش ی کلاس نیومده خودش هم کار داره بهم گفت اگه میشه تو بجای من بیا اولش قبول نکردم ولی بعد گفت ات هم تو اون کلاسه قبول کردم ناقلا میدونه من رو ات کراش دارم ای شیطون ( داره به باباش میگه 🤣) دانشگاه رو پیچوندم و زود رفتم سمت ماشینم و به سمت مدرسه حرکت کردم البته وسایل هم برداشتم یکم تو ماشین تمرین کردم که جلوی ات یکم مردونه بنظر بیام
اخ پسر تو چقد جذابی
خب بزارین تعریف کنم که چطوری رو ات کراش زدم من الان ترم اول دانشگاه هستم من قبلا تو مدرسه ات درس میخوندم ات هم اونجا بود من کلاس یازدهم بودم و ات هم هشتم من از اون موقع رو ات کراش بودم
اون روز که رفته بودم واسه بابا غذا ببرم که دیدمش و کامل شکه شدم چون فکر میکردم از این مدرسه رفته روم نمی شد از بابام بپرسم ولی همون روز شب به بابام همه چی رو گفتم و اون هم گفت بلاخره عروس انتخاب کردی
حالا احساس میکنم عمدا به من گفته امروز برم تا بتونم مخ ات رو بزنم البته زیاد روی نمی کنم اون تازه کلاس دهم هست اگه مثلا خواستم یکم پیش برم فقط لبش رو میبوسم حالا ببینم پا میده یانه از الان دارم فکر اینارو میکنم
ببخشید بچه ها کم گذاشتم قول میدم هفته بعد جبران کنم چون الان حالم خیلی بده مریض شدم 😭💛
چند روزی از اون ماجرا میگذره یعنی پسر اقای جئون چی تو من دید که انقد محو من شده بود یعنی انقد زشتم اه کلاه لعنتی چرا افتادی تو کلاس نشسته بودم امروز معلم ورزش نیومده بود و بجاش قرار بود اقای جئون بیاد لباس های ورزشم رو پوشیدم و رفتیم تو حیاط دیدم اقای جئون داره میاد
اقای ج: خب بچه ها من امروز ی کاری برام پیش اومده نمیتونم تو زنگ ورزش باشم
بچه ها : ای بابا اه حالا چیکار کنیم
اقای ج: نگران نباشید پسرم کوک امروز دانشگاه نداشت بخاطر همین ازش خواستم بیاد این زنگ معلم ورزش تون باشه
ات: چییییی ( با داد همه شنیدن )
اقای ج: ات چته تو باز دختر چیز عجیبی گفتم
ات: ام ببخشید اقا فقط ی لحظه شکه شدم
اقای ج: خب پس خدافظ بچه ها کوک هم تا پنچ دقیقه دیگه میاد
پنچ دقیقه بعد
ویو کوک
صبح داشتم اماده میشدم برم دانشگاه که بابام زنگ زد گفت معلم ورزش ی کلاس نیومده خودش هم کار داره بهم گفت اگه میشه تو بجای من بیا اولش قبول نکردم ولی بعد گفت ات هم تو اون کلاسه قبول کردم ناقلا میدونه من رو ات کراش دارم ای شیطون ( داره به باباش میگه 🤣) دانشگاه رو پیچوندم و زود رفتم سمت ماشینم و به سمت مدرسه حرکت کردم البته وسایل هم برداشتم یکم تو ماشین تمرین کردم که جلوی ات یکم مردونه بنظر بیام
اخ پسر تو چقد جذابی
خب بزارین تعریف کنم که چطوری رو ات کراش زدم من الان ترم اول دانشگاه هستم من قبلا تو مدرسه ات درس میخوندم ات هم اونجا بود من کلاس یازدهم بودم و ات هم هشتم من از اون موقع رو ات کراش بودم
اون روز که رفته بودم واسه بابا غذا ببرم که دیدمش و کامل شکه شدم چون فکر میکردم از این مدرسه رفته روم نمی شد از بابام بپرسم ولی همون روز شب به بابام همه چی رو گفتم و اون هم گفت بلاخره عروس انتخاب کردی
حالا احساس میکنم عمدا به من گفته امروز برم تا بتونم مخ ات رو بزنم البته زیاد روی نمی کنم اون تازه کلاس دهم هست اگه مثلا خواستم یکم پیش برم فقط لبش رو میبوسم حالا ببینم پا میده یانه از الان دارم فکر اینارو میکنم
ببخشید بچه ها کم گذاشتم قول میدم هفته بعد جبران کنم چون الان حالم خیلی بده مریض شدم 😭💛
۱۸.۵k
۲۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.