Part 9
Part 9
(راوی ویو)
ناگهان پی دی نیم به سمت ا.ت خیز برداشت و جلو ی تمام اعضا و دوستای ا.ت یه سیلی محکم بر زیر گوش دخترک کاشت
پی دی نیم: مگه تو بادیگار لعنتی اینا نیستی؟ پس چرا برای خودت یلالی تلالی میکنی کثافت؟ الانه که این خبر بین همه ی دنیا پخش بشه. مطمئن باش وقتی که این خبر پخش بشه اول تورو میفرستم پیداشون بکنی و بعد پرتت میکنم هلفدونی(عربده)
ا.ت هم همینطور که خون گوشه ی لبش رو پاک میکرد با پورخند سمت پی دی نیم رفت و یقش رو گرفت و داد زد:
ا.ت: به من مربوط نیست که اون مدیر برنامه ی اسکلت و مغزِ فندقیِ تو یادشون رفته برای ۷ نفر که جزو بزرگترین بند بوی دنیا هستن جا بگیره و مطمئن باش هر وقت زنگ بزنی به پلیس اول خود آشغالتو برمیدارن که رفتی برنامه چیدی تی اکس تی رو به جای بی تی اس بزاری و اونو رو نابود
کنی
پی دی نیم: چ..چی؟
نامجون: چی داره میگه می دی نیم؟
پی دی نیم : م..من نمیدونم
ا.ت: هه.. این پی دی نیم اسکلتون قراره که کسایی که بیشتر طرفدار داره رو نگه داره و بقیه بای بای
پی دی نیم یادت باشه که من برای تو کار نمیکنم که اجازه داشته باشی هر غلطی داری با من بکنی. من بادیگارد بی تی اسم و حتی اونا هم اجازه ندارن به من سیلی بزنن. حالا اون گوشتو خوب باز کن. یا گورتو از اینجا گم میکنی یا همینجا با دستای خودم میکشمت(عربده)
پی دی نیم: من از تو شکایت میکنم
ا.ت: اگه قرار بر شکایت بود که من الان انداخته بودمت آب خنک بخوری
پی دی نیم:😒*رفت*
یجی: هی ا.ت خوبی
ا.ت: فعلا نمیتونم حرف بزنم. کاری داشتید زنگ بزنید
سوجین: هی صبر کن
ا.ت: چی شده؟
سوجین: اینجا یه نامه است
ا.ت: بده ببینم
نامه: صفحه ی بعد
(ا.ت ویو)
باورم نمیشه. م..من یه داداش دارم؟هه.. پس بگو چرا بابا از من خوشش نمیومد. چون از مامانمم نفرت داشت و با یه زن دیگه رو هم ریخته بود. هه...واقعا رقت انگیزه. همون بهتر که دیگه تو زندگی افراد نیشت. ولی الان یعنی من زندگی خانوادگی یکی رو گرفتم. من چرا اینکارو کردم؟ ولی خب اونم مادر منو کشته. ن..نمیخوام. دوست ندارم زندگی یکی رو خراب کنم.
ادامه کامنت♡♡♡
(راوی ویو)
ناگهان پی دی نیم به سمت ا.ت خیز برداشت و جلو ی تمام اعضا و دوستای ا.ت یه سیلی محکم بر زیر گوش دخترک کاشت
پی دی نیم: مگه تو بادیگار لعنتی اینا نیستی؟ پس چرا برای خودت یلالی تلالی میکنی کثافت؟ الانه که این خبر بین همه ی دنیا پخش بشه. مطمئن باش وقتی که این خبر پخش بشه اول تورو میفرستم پیداشون بکنی و بعد پرتت میکنم هلفدونی(عربده)
ا.ت هم همینطور که خون گوشه ی لبش رو پاک میکرد با پورخند سمت پی دی نیم رفت و یقش رو گرفت و داد زد:
ا.ت: به من مربوط نیست که اون مدیر برنامه ی اسکلت و مغزِ فندقیِ تو یادشون رفته برای ۷ نفر که جزو بزرگترین بند بوی دنیا هستن جا بگیره و مطمئن باش هر وقت زنگ بزنی به پلیس اول خود آشغالتو برمیدارن که رفتی برنامه چیدی تی اکس تی رو به جای بی تی اس بزاری و اونو رو نابود
کنی
پی دی نیم: چ..چی؟
نامجون: چی داره میگه می دی نیم؟
پی دی نیم : م..من نمیدونم
ا.ت: هه.. این پی دی نیم اسکلتون قراره که کسایی که بیشتر طرفدار داره رو نگه داره و بقیه بای بای
پی دی نیم یادت باشه که من برای تو کار نمیکنم که اجازه داشته باشی هر غلطی داری با من بکنی. من بادیگارد بی تی اسم و حتی اونا هم اجازه ندارن به من سیلی بزنن. حالا اون گوشتو خوب باز کن. یا گورتو از اینجا گم میکنی یا همینجا با دستای خودم میکشمت(عربده)
پی دی نیم: من از تو شکایت میکنم
ا.ت: اگه قرار بر شکایت بود که من الان انداخته بودمت آب خنک بخوری
پی دی نیم:😒*رفت*
یجی: هی ا.ت خوبی
ا.ت: فعلا نمیتونم حرف بزنم. کاری داشتید زنگ بزنید
سوجین: هی صبر کن
ا.ت: چی شده؟
سوجین: اینجا یه نامه است
ا.ت: بده ببینم
نامه: صفحه ی بعد
(ا.ت ویو)
باورم نمیشه. م..من یه داداش دارم؟هه.. پس بگو چرا بابا از من خوشش نمیومد. چون از مامانمم نفرت داشت و با یه زن دیگه رو هم ریخته بود. هه...واقعا رقت انگیزه. همون بهتر که دیگه تو زندگی افراد نیشت. ولی الان یعنی من زندگی خانوادگی یکی رو گرفتم. من چرا اینکارو کردم؟ ولی خب اونم مادر منو کشته. ن..نمیخوام. دوست ندارم زندگی یکی رو خراب کنم.
ادامه کامنت♡♡♡
۷.۱k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.