وقتی باهم دعواتون میشه و میخوای کات کنی
امشب قرار بود یه ذره دیر بری خونه، چون باید برای کامبک جدید اماده میشدی. سرت شلوغ بود و یادت رفته بود به جی بگی
فلش بک ساعت 2 شب
جی تو خونه منتظرت بود اخه هیچوقت اینقدر دیر نمیکردی، اعصبانی شده بود طوری که کارد میزدی خونش در نمیومد
علامت یورا+ جی_
+اوفف بالاخره رسیدم خونه...ولی خیلی دیر شده امیدوارم جی نیومده باشه واسه همین با کلیدم در باز کردم و وارد خونه شدم و دیدم جی رو مبل نشسته و خیلیی عصبیه
_به به یورا خانم چه عجب اومدی
+جی چرت نگو وسط-
_وسط چی بودی عوضی؟ هرزه بازی؟
+جی فقط خفش-
که یهو با سیلی روی صورتت ساکت شدی...
_مایه ننگ زندگیمی کاشکی هیچوقت نبودی
قلبت شکسته بود اما با این حرف کلا نابود شد.... جلو اشکاتو گرفتی
+باشه، پس من برای همیشه از زندگیت میرم بیرون، رابطه ما دیگه تموم شد
اونجارو ترک کردی و سمت اتاقت رفتی تا وسایلتو جمع کنی
ویو جی
وای من چه غلطی کردم همچین حرفی زدم (دور از جون)
ویو یورا:
داشتم وسایلمو جمع میکردم
یهو جی اومد تو
_داری چیکار میکنی بیبی؟
+خفشو دیگه نمیخوام صداتو بشنوم
یهو اومد جلو و دستتو گرفت
_یورا بس کن خواهش میکنم ببخشید
+برو این رابطه دیگه تموم ش-
دیدم جی شروع به گریه کردن کرد
_نه خواهش میکنم من بدون تو نمیتونم زندگی کنم نرو
با این حرفش خیلی ناراحت شدی، قلبت تیر کشید، چون تو تحمل گریه های جی رو نداشتی
+هوفف باشه بابا باشه، دیگه گریه نکنیا باشه؟:)
با این حرفت اشکاشو پاک کردو محکم بغلت کرد
_خیلی ممنون که هنوز پیشمی
+مهم ترین دلیل زندگی من تویی ببخشید عزیزم
بعد از اون یه بوسه ریز کردین و کنار هم خوابیدین
فلش بک ساعت 2 شب
جی تو خونه منتظرت بود اخه هیچوقت اینقدر دیر نمیکردی، اعصبانی شده بود طوری که کارد میزدی خونش در نمیومد
علامت یورا+ جی_
+اوفف بالاخره رسیدم خونه...ولی خیلی دیر شده امیدوارم جی نیومده باشه واسه همین با کلیدم در باز کردم و وارد خونه شدم و دیدم جی رو مبل نشسته و خیلیی عصبیه
_به به یورا خانم چه عجب اومدی
+جی چرت نگو وسط-
_وسط چی بودی عوضی؟ هرزه بازی؟
+جی فقط خفش-
که یهو با سیلی روی صورتت ساکت شدی...
_مایه ننگ زندگیمی کاشکی هیچوقت نبودی
قلبت شکسته بود اما با این حرف کلا نابود شد.... جلو اشکاتو گرفتی
+باشه، پس من برای همیشه از زندگیت میرم بیرون، رابطه ما دیگه تموم شد
اونجارو ترک کردی و سمت اتاقت رفتی تا وسایلتو جمع کنی
ویو جی
وای من چه غلطی کردم همچین حرفی زدم (دور از جون)
ویو یورا:
داشتم وسایلمو جمع میکردم
یهو جی اومد تو
_داری چیکار میکنی بیبی؟
+خفشو دیگه نمیخوام صداتو بشنوم
یهو اومد جلو و دستتو گرفت
_یورا بس کن خواهش میکنم ببخشید
+برو این رابطه دیگه تموم ش-
دیدم جی شروع به گریه کردن کرد
_نه خواهش میکنم من بدون تو نمیتونم زندگی کنم نرو
با این حرفش خیلی ناراحت شدی، قلبت تیر کشید، چون تو تحمل گریه های جی رو نداشتی
+هوفف باشه بابا باشه، دیگه گریه نکنیا باشه؟:)
با این حرفت اشکاشو پاک کردو محکم بغلت کرد
_خیلی ممنون که هنوز پیشمی
+مهم ترین دلیل زندگی من تویی ببخشید عزیزم
بعد از اون یه بوسه ریز کردین و کنار هم خوابیدین
۳.۸k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.