رویای من فصل دو
پارت ۸
صوفیا:( با دخترا برگشتیم و پسرا رو غمگین دیدیم) جونگ کوک؟... اینجا چخبره؟😧
کوک؛ اوو اومدی😳..اممم..خب..چیزه
جیمین: بهش بگو
کوک: ( چشمامو بستم و بهش گفتم) موقعی که نبودی جی وون افتاد.......
یونا: بابااااا..جی وون داره گریه میکنه
صوفیا و کوک: دویدن تو اتاق*
صوفیا:( دیدم لباسای جی وون عوض شده..بغلش کردم) میشه بگی اینجا چخبره؟
کوک: جی وون افتاده بود تو آب
صوفیا: چی؟...خب مشکلی نیست که
کوک:😐..یعنی چی مشکلی نیست؟.... بچه خفه شد..اون موقع به تو نیاز داشتیم که نبودی( صوفیا شناگر و نجات غریقه)... میدونی چقد ترسیدم که بچه از دست بره( بغض)
صوفیا:( بچه رو گذاشتم رو تخت و بغلش کردم)... من در اصل سه تا بچه دارم...درضمن بزار یه نکته بت بگم بزرگسالان اگه غرق بشن از 5 دقیقه بگذره میمیرن...بچه ها اگه از دو ساعت بگذرن میمیرن..چون هممون توی آب بزرگ شدیم
کوک: آخ بیهوش بود
صوفیا: تو حالت بیهوشی میگم دیگه😐....
کوک:😐... توعم بچه ای ها
صوفیا: خانواده بچه😂😂😂
کوک:😂
جی وون و یونا:😧😐
جونگ کوک؛
صوفیا:( با دخترا برگشتیم و پسرا رو غمگین دیدیم) جونگ کوک؟... اینجا چخبره؟😧
کوک؛ اوو اومدی😳..اممم..خب..چیزه
جیمین: بهش بگو
کوک: ( چشمامو بستم و بهش گفتم) موقعی که نبودی جی وون افتاد.......
یونا: بابااااا..جی وون داره گریه میکنه
صوفیا و کوک: دویدن تو اتاق*
صوفیا:( دیدم لباسای جی وون عوض شده..بغلش کردم) میشه بگی اینجا چخبره؟
کوک: جی وون افتاده بود تو آب
صوفیا: چی؟...خب مشکلی نیست که
کوک:😐..یعنی چی مشکلی نیست؟.... بچه خفه شد..اون موقع به تو نیاز داشتیم که نبودی( صوفیا شناگر و نجات غریقه)... میدونی چقد ترسیدم که بچه از دست بره( بغض)
صوفیا:( بچه رو گذاشتم رو تخت و بغلش کردم)... من در اصل سه تا بچه دارم...درضمن بزار یه نکته بت بگم بزرگسالان اگه غرق بشن از 5 دقیقه بگذره میمیرن...بچه ها اگه از دو ساعت بگذرن میمیرن..چون هممون توی آب بزرگ شدیم
کوک: آخ بیهوش بود
صوفیا: تو حالت بیهوشی میگم دیگه😐....
کوک:😐... توعم بچه ای ها
صوفیا: خانواده بچه😂😂😂
کوک:😂
جی وون و یونا:😧😐
جونگ کوک؛
۱۰.۱k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.