fake love p5
مادر جیمین:پس صبر کن پنکیک درست کردم میبرین میخورین...منم باید برم سرکار
_باشه من رفتم آماده بشم...اوما من رفتم
مادر جیمین:بیا اینم ببر
_بده
با سوت بچه ها فهمیدم خودشونن
_خدافظ
مادر جیمین:مواظب خودت باش
_چشم..بچه ها بریم؟
فلیکس:پسر کجا بودی؟
_اومدم بریم
سانمی:بدو بریم جیمین شی
_بریم...
(اهم قبل اینکه بد برداشت کنین سانمی و فلیکس بهترین دوستای جیمین هستن و یکیش موند که اونم الان میاد)
_فقط من نیستم که سوبینم مونده
سوبین:من اینجام بچه جون..بدوین بریم گشنم شد شمارو منتظر نمیمونم
_وایسا اومدیم
باهم داشتیم راه میرفتیم
سانمی:جیمینا
_هوم؟
سانمی:دختر خالت چیشد؟اومد؟
_هوم
سانمی:چه شکلی شده؟خوشگله؟
_هوم
فلیکس:یه چی بگو پسر
_خوب اومد دیگه بسه دیگه زودتر بیاین
داشتیم به پارک نزدیک میشدیم که...جی هی و بوکسو روی صندلی نشسته بودن
وایستادم
سانمی:جیمین؟
سوبین:هی پسر بدو دیگه
فلیکس:چیه چرا اینطوری نگاه میک...وایسا ببینم..اون بوکسو نیس؟
سانمی:اون دختره کیه؟(دوستای جیمین جی هی رو ندیدن ولی جیمین همیشه ازش به دوستاش گفته بود)
فلیکس:واووو سانمی شاید بوکسو خان...
سانمی:بیا.. این رفت ما موندیم سینگل به گور
_مواظب حرف زدنتون باشین اون رلش نیس
سوبین:مگه میشناسیش؟
بوکسو:جیمینا...بیا اینجا
سانمی:بیا بریم
_نه
سانمی:یاااا بیا دیگه
سانمی دستمو گرفت و برد طرفشون نمیخواستم باهاشون رودرو بشم
سانمی:یاا بوکو این خانم خوشگلو معرفی نمیکنی؟
بوکو:خوب دوست بچگیمه شیم جی هی
سانمی:چی؟شیم جی هی شما میشین؟
+بله خودمم..و شما خودتونو معرفی نمیکنین؟
سانمی:عا من لی سانمی هستم و دوست جیمین
فلیکس:منم لی فلیکس هستم
سانمی:هی سوبین خودتو معرفی کن
سوبین:من کیم سوبینم
+خوشبختم
سانمی:همچنین
_بهتره دیگه ما بریم
بوکو:کجا؟
سانمی:اتفاقا همینجا میخوایم قدم بزنیم
بوکو:باش خوش بگذره
روی یه صندلی دورتر از اونا نشستیم
_سانمی بهتره بریم یه جای دیگه
سانمی:خیر
_سانمی
سانمی:چرا اینطوری میکنی مگه تو لحظه شماری نمیکردی که دختر خالتو ببینی؟بلاخره که اومد چرا نمیری پیشش
_دیگه ازش خوشم نمیاد
فلیکس:تو واقعا حالت خوب نیس
_من خوبم فقط...(بهشون نگاه کردم که میخندیدن و حرف میزدن)دلم نمیخواد ببینمشون
سوبین:صبر کن ببینم تو مطمئنی عاشقش نشدی؟
_یا سوبین چی داری میگی من کجا عاشق شدن کجا
سوبین:اوکی خواهید دید
وقتی برگشتم تا ببینمش ولی نبودن
_کجا رفتن؟نیستن..پاشین بریم
سانمی:کجا؟
_عا خوب بریم دور بزنیم من رفتم هرکس میاد بیاد نمیاد نیاد
سانمی:صبر کن اومدیم پسر
فلیکس:پاشین بریم
_باشه من رفتم آماده بشم...اوما من رفتم
مادر جیمین:بیا اینم ببر
_بده
با سوت بچه ها فهمیدم خودشونن
_خدافظ
مادر جیمین:مواظب خودت باش
_چشم..بچه ها بریم؟
فلیکس:پسر کجا بودی؟
_اومدم بریم
سانمی:بدو بریم جیمین شی
_بریم...
(اهم قبل اینکه بد برداشت کنین سانمی و فلیکس بهترین دوستای جیمین هستن و یکیش موند که اونم الان میاد)
_فقط من نیستم که سوبینم مونده
سوبین:من اینجام بچه جون..بدوین بریم گشنم شد شمارو منتظر نمیمونم
_وایسا اومدیم
باهم داشتیم راه میرفتیم
سانمی:جیمینا
_هوم؟
سانمی:دختر خالت چیشد؟اومد؟
_هوم
سانمی:چه شکلی شده؟خوشگله؟
_هوم
فلیکس:یه چی بگو پسر
_خوب اومد دیگه بسه دیگه زودتر بیاین
داشتیم به پارک نزدیک میشدیم که...جی هی و بوکسو روی صندلی نشسته بودن
وایستادم
سانمی:جیمین؟
سوبین:هی پسر بدو دیگه
فلیکس:چیه چرا اینطوری نگاه میک...وایسا ببینم..اون بوکسو نیس؟
سانمی:اون دختره کیه؟(دوستای جیمین جی هی رو ندیدن ولی جیمین همیشه ازش به دوستاش گفته بود)
فلیکس:واووو سانمی شاید بوکسو خان...
سانمی:بیا.. این رفت ما موندیم سینگل به گور
_مواظب حرف زدنتون باشین اون رلش نیس
سوبین:مگه میشناسیش؟
بوکسو:جیمینا...بیا اینجا
سانمی:بیا بریم
_نه
سانمی:یاااا بیا دیگه
سانمی دستمو گرفت و برد طرفشون نمیخواستم باهاشون رودرو بشم
سانمی:یاا بوکو این خانم خوشگلو معرفی نمیکنی؟
بوکو:خوب دوست بچگیمه شیم جی هی
سانمی:چی؟شیم جی هی شما میشین؟
+بله خودمم..و شما خودتونو معرفی نمیکنین؟
سانمی:عا من لی سانمی هستم و دوست جیمین
فلیکس:منم لی فلیکس هستم
سانمی:هی سوبین خودتو معرفی کن
سوبین:من کیم سوبینم
+خوشبختم
سانمی:همچنین
_بهتره دیگه ما بریم
بوکو:کجا؟
سانمی:اتفاقا همینجا میخوایم قدم بزنیم
بوکو:باش خوش بگذره
روی یه صندلی دورتر از اونا نشستیم
_سانمی بهتره بریم یه جای دیگه
سانمی:خیر
_سانمی
سانمی:چرا اینطوری میکنی مگه تو لحظه شماری نمیکردی که دختر خالتو ببینی؟بلاخره که اومد چرا نمیری پیشش
_دیگه ازش خوشم نمیاد
فلیکس:تو واقعا حالت خوب نیس
_من خوبم فقط...(بهشون نگاه کردم که میخندیدن و حرف میزدن)دلم نمیخواد ببینمشون
سوبین:صبر کن ببینم تو مطمئنی عاشقش نشدی؟
_یا سوبین چی داری میگی من کجا عاشق شدن کجا
سوبین:اوکی خواهید دید
وقتی برگشتم تا ببینمش ولی نبودن
_کجا رفتن؟نیستن..پاشین بریم
سانمی:کجا؟
_عا خوب بریم دور بزنیم من رفتم هرکس میاد بیاد نمیاد نیاد
سانمی:صبر کن اومدیم پسر
فلیکس:پاشین بریم
۱۱.۰k
۲۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.