همه چیز درباره ی ایزانا کوروکاوا (کپشن)👇🏼
نام ژاپنی
黒川 イザナ
نام روماجی
کوروکاوا ایزانا
جایگاه
رئیس تنجیکو
رهبر هشتم اژدهای سیاه (قبلا)
جنسیت
مذکر
تولد
۳۰ آگوست ۱۹۸۷
سن
۱۸
بستگان
شینچیرو سانو (برادرخوانده)
مانجیرو سانو (برادرخوانده)
اما سانو (خواهرخوانده)
کارن کوروکاوا (مادرخوانده)
وابسته به
تنجیکو
اژدهای سیاه
باند توکیو مانجی (خط زمانی جداگانه)
اولین نمایش
چپتر ۱۲۱ (مانگا)
صداپیشه
یوکی کاجی
زندگیش:
شخصیت🎴
ایزانا اگرچه در دوران جوانی خود فردی خیرخواه بود، اما در حال حاضر فردی تلخ و شکسته است. او در دورانی که با خانواده سانو بود، پسری شاد و مهربان بود، اما وقتی از طریق کارن کوروکاوا پی برد که با هیچ یک از اعضای خانوادهاش نسبت خونی ندارد، دنیای او خراب شد. ایزانا که احساس میکرد جایی برای تعلق ندارد، تنها و بیرحم شد و برای ایجاد یک «پادشاهی» مصمم شد. به این ترتیب او برای رسیدن به هدف خود تبدیل به بزهکاری شد که اقدام به تاسیس نسل اس-۶۲ کرد و اژدهای سیاه را به سازمانی بیرحمانه تبدیل کرد.
حتی پس از ترک خانواده سانو، واضح بود که او همچنان نوعی عشق به آنها دارد، به ویژه نسبت به شینیچیرو که مراقب و مربی او در بزهکاری بود. هنگامی که شینیچیرو درگذشت، این خبر باعث شد ناامیدی شدید ایزانا شد. همچنین تحت دستکاری تتا کیساکی، احساسات تلخ درون او را دوباره شعلهور شد و او در مسیر انتقام و خشونت قرار گرفت.
به عنوان رهبر تنجیکو، ایزانا به هیچ وجه به دوست یا دشمن خود اهمیت نمیدهد، زیرا افراد خود را تنها ابزاری دور ریختنی میداند و هیچ ابایی از استفاده هرچه بیشتر خشونت برای رسیدن به اهدافش ندارد.
ایزانا به همه افرادش حتی اعضای اس-۶۲ با تحقیر نگاه میکرد و آنها را بیفایده و ضعیف میپنداشت. غرور او غیرقابل توجیه نیست زیرا او توانایی رزمی فوقالعادهای دارد.
تاریخچه🎴
ایزانا برادر ناتنی کوچکتر شینیچیرو بود، کسی که برای او ارزش زیادی قائل بود. همین طور او برادر خونی اِما بود، کسی که ایزانا او را در ۳ سالگی ترک کرد. از آنجایی که شینچیرو برادر ناتنی و جوانتر او یعنی مایکی را به عنوان رئیس باند انتخاب کرده بود، ایزانا از مایکی متنفر بود و به او حسودی میکرد. در دوران کودکی شینیچیرو اولین عضو خانواده بود که ایزانا با او احساس راحتی میکرد. پس از مرگ شین، هیچ کس نبود که او را در مسیر درست نگه دارد.
تنها ماندن ایزانا باعث وجود احساس خیانت در او شد. او باند تنجیکو را ایجاد کرد و رهبری آن را به دست گرفت در حالی که توسط زیردستانش کنترل میشد.
با دستور او، تتا کیساکی «خواهر» او را کشت و بعدها با مایکی مبارزه کرد که منجر به سقوط تنجیکو شد. ایزانا با تفنگ کیساکی در محافت از کاکوچو جان خود را از دست داد. او در لحظات آخر عمرش قبول کرد که به خاطر وجود کاکوچو فردی تنها نبوده است و شکست را پذیرفت.
黒川 イザナ
نام روماجی
کوروکاوا ایزانا
جایگاه
رئیس تنجیکو
رهبر هشتم اژدهای سیاه (قبلا)
جنسیت
مذکر
تولد
۳۰ آگوست ۱۹۸۷
سن
۱۸
بستگان
شینچیرو سانو (برادرخوانده)
مانجیرو سانو (برادرخوانده)
اما سانو (خواهرخوانده)
کارن کوروکاوا (مادرخوانده)
وابسته به
تنجیکو
اژدهای سیاه
باند توکیو مانجی (خط زمانی جداگانه)
اولین نمایش
چپتر ۱۲۱ (مانگا)
صداپیشه
یوکی کاجی
زندگیش:
شخصیت🎴
ایزانا اگرچه در دوران جوانی خود فردی خیرخواه بود، اما در حال حاضر فردی تلخ و شکسته است. او در دورانی که با خانواده سانو بود، پسری شاد و مهربان بود، اما وقتی از طریق کارن کوروکاوا پی برد که با هیچ یک از اعضای خانوادهاش نسبت خونی ندارد، دنیای او خراب شد. ایزانا که احساس میکرد جایی برای تعلق ندارد، تنها و بیرحم شد و برای ایجاد یک «پادشاهی» مصمم شد. به این ترتیب او برای رسیدن به هدف خود تبدیل به بزهکاری شد که اقدام به تاسیس نسل اس-۶۲ کرد و اژدهای سیاه را به سازمانی بیرحمانه تبدیل کرد.
حتی پس از ترک خانواده سانو، واضح بود که او همچنان نوعی عشق به آنها دارد، به ویژه نسبت به شینیچیرو که مراقب و مربی او در بزهکاری بود. هنگامی که شینیچیرو درگذشت، این خبر باعث شد ناامیدی شدید ایزانا شد. همچنین تحت دستکاری تتا کیساکی، احساسات تلخ درون او را دوباره شعلهور شد و او در مسیر انتقام و خشونت قرار گرفت.
به عنوان رهبر تنجیکو، ایزانا به هیچ وجه به دوست یا دشمن خود اهمیت نمیدهد، زیرا افراد خود را تنها ابزاری دور ریختنی میداند و هیچ ابایی از استفاده هرچه بیشتر خشونت برای رسیدن به اهدافش ندارد.
ایزانا به همه افرادش حتی اعضای اس-۶۲ با تحقیر نگاه میکرد و آنها را بیفایده و ضعیف میپنداشت. غرور او غیرقابل توجیه نیست زیرا او توانایی رزمی فوقالعادهای دارد.
تاریخچه🎴
ایزانا برادر ناتنی کوچکتر شینیچیرو بود، کسی که برای او ارزش زیادی قائل بود. همین طور او برادر خونی اِما بود، کسی که ایزانا او را در ۳ سالگی ترک کرد. از آنجایی که شینچیرو برادر ناتنی و جوانتر او یعنی مایکی را به عنوان رئیس باند انتخاب کرده بود، ایزانا از مایکی متنفر بود و به او حسودی میکرد. در دوران کودکی شینیچیرو اولین عضو خانواده بود که ایزانا با او احساس راحتی میکرد. پس از مرگ شین، هیچ کس نبود که او را در مسیر درست نگه دارد.
تنها ماندن ایزانا باعث وجود احساس خیانت در او شد. او باند تنجیکو را ایجاد کرد و رهبری آن را به دست گرفت در حالی که توسط زیردستانش کنترل میشد.
با دستور او، تتا کیساکی «خواهر» او را کشت و بعدها با مایکی مبارزه کرد که منجر به سقوط تنجیکو شد. ایزانا با تفنگ کیساکی در محافت از کاکوچو جان خود را از دست داد. او در لحظات آخر عمرش قبول کرد که به خاطر وجود کاکوچو فردی تنها نبوده است و شکست را پذیرفت.
۱.۹k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.