P:9
P:9
ات: زیر پام ی چیزی حس کردم نگا کردم دیدم بلع پریود شدم خیلی تشنه و گرسنع بودم
کوکویو: راستش از وقتی ک این کار با ات کردم عذاب وجودان گرفتم خب تخصیر اونم بود نباید فرار میکرد ولی من دوسش داشتم رفتم زیر زمین درو باز کردم رفتم بالا سرش تکونش دادم حرفی نزد شت پریود شدع بود براید استایل بغلش کردم
بردمش بیمارستان روی تخت گذاشتم ک بد چن مین دکتر اومد
دکتر: چ اتفاقی افت.....
کوک: گمشو بیرون صدای خانم دکتر کنننننن( داد)دکتر رید ب خدش زود رف
نشستم روی صندلی و دوتا دستامو روی سرم گذاشتم و پامو تکون میدادم ک بد چن مین خانم دکتر اومد
دکتر: خب چ اتفاقی افتادع
کوک: ب نظرت من میدونم هاننن اگ میدونم چرا اوردمش بیمارستان زود کارت انجام بدع(داد)
دکتر: چ...چشم
چن مین بعد:
دکتر: بدنشون خیلی ضعیفه باید ویتامین بخورن این دارو هاشونن دکتر رف*
نشستم کنار ات و دستشو گرفتم و بوسیدم
کوک: غلط کردم بیب من معذرت میخوام لطفا بیدار شو ( با گریع)
ات: چشمام بستع بود ولی میتونستم ب حرفاش گوش بدم این همونی ک تا چن ساعت پیش منو کتک از الان دارع گریع میکنع؟دیوونس یا چی؟ اروم چشمام باز کردم ک تا منو دید سرشو بلند کرد
کوک: خوبی درد نداری تشنه ای گرسنه ای حالت ب هم نمیخورع سرت درد نمیکنع ها حرف بزن دیگ(تند)
ات: ی نفس بگیر بابا من خوبم بدشم ب ت چ ک من چمع بعد
کلی عذاب و شکنجه و تجاوز هنو دست از سرم
بر نمیداری چرا من ول نمیکنی ها مگ من چیکارت کردم
با حرفش دلم هزار تیکع شد
کوک:
صاری کم شد تا همینجا جا گرف نم چر
شرطا
لایک:۵
ات: زیر پام ی چیزی حس کردم نگا کردم دیدم بلع پریود شدم خیلی تشنه و گرسنع بودم
کوکویو: راستش از وقتی ک این کار با ات کردم عذاب وجودان گرفتم خب تخصیر اونم بود نباید فرار میکرد ولی من دوسش داشتم رفتم زیر زمین درو باز کردم رفتم بالا سرش تکونش دادم حرفی نزد شت پریود شدع بود براید استایل بغلش کردم
بردمش بیمارستان روی تخت گذاشتم ک بد چن مین دکتر اومد
دکتر: چ اتفاقی افت.....
کوک: گمشو بیرون صدای خانم دکتر کنننننن( داد)دکتر رید ب خدش زود رف
نشستم روی صندلی و دوتا دستامو روی سرم گذاشتم و پامو تکون میدادم ک بد چن مین خانم دکتر اومد
دکتر: خب چ اتفاقی افتادع
کوک: ب نظرت من میدونم هاننن اگ میدونم چرا اوردمش بیمارستان زود کارت انجام بدع(داد)
دکتر: چ...چشم
چن مین بعد:
دکتر: بدنشون خیلی ضعیفه باید ویتامین بخورن این دارو هاشونن دکتر رف*
نشستم کنار ات و دستشو گرفتم و بوسیدم
کوک: غلط کردم بیب من معذرت میخوام لطفا بیدار شو ( با گریع)
ات: چشمام بستع بود ولی میتونستم ب حرفاش گوش بدم این همونی ک تا چن ساعت پیش منو کتک از الان دارع گریع میکنع؟دیوونس یا چی؟ اروم چشمام باز کردم ک تا منو دید سرشو بلند کرد
کوک: خوبی درد نداری تشنه ای گرسنه ای حالت ب هم نمیخورع سرت درد نمیکنع ها حرف بزن دیگ(تند)
ات: ی نفس بگیر بابا من خوبم بدشم ب ت چ ک من چمع بعد
کلی عذاب و شکنجه و تجاوز هنو دست از سرم
بر نمیداری چرا من ول نمیکنی ها مگ من چیکارت کردم
با حرفش دلم هزار تیکع شد
کوک:
صاری کم شد تا همینجا جا گرف نم چر
شرطا
لایک:۵
۳۹.۸k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.