عاشقم باش پارت ⁴²
اماده شدم رفتم پایین ک بچه ها منتظره من بودن و را افتادیم تو راه سکوت بینه من و ته بود که ته اون سکوت رو شکوند
ته:بیبی
ات:بلی
ته:میشه کوک اینا رو ببخشی باورت میشه این همه کار دارن برات میکنن
ات:بهش فک میکنم
یکی از دستامو تو دستش حلقه کرد
ته:بهت حق میدم
پرش زمانی شهر بازی
ته ویو
رسیدیم پیاده شدیم انتظار داشتم ات مثله قبلا کلی ذوق کنه ولی اصلا واکنشی نشون نداد جین اومد پیشم
جین:این ات نیس
بعد یهو کوک و لونا و لیا با یه دست پر از موچی اومدن
کوک:ات مارو میبخشی
ات:رو نقطه ضعفم گذاشتیم هعی اره
بعد پریدن بغله هم
کوک:یعنی موچی؟
جین:مگ خبر نداری ناموسه ات موچیه!
ات:بلی بلی
رفتم پیش ات دستشو کرفتم
ات:بریم چرخفلکک؟!
همه:ارهههع
تع:نههعهععععهه
بچه ها دستم نمیکشه🥲 دستم شکسته درد میکنه نمیتونم بنویسم🥲
ته:بیبی
ات:بلی
ته:میشه کوک اینا رو ببخشی باورت میشه این همه کار دارن برات میکنن
ات:بهش فک میکنم
یکی از دستامو تو دستش حلقه کرد
ته:بهت حق میدم
پرش زمانی شهر بازی
ته ویو
رسیدیم پیاده شدیم انتظار داشتم ات مثله قبلا کلی ذوق کنه ولی اصلا واکنشی نشون نداد جین اومد پیشم
جین:این ات نیس
بعد یهو کوک و لونا و لیا با یه دست پر از موچی اومدن
کوک:ات مارو میبخشی
ات:رو نقطه ضعفم گذاشتیم هعی اره
بعد پریدن بغله هم
کوک:یعنی موچی؟
جین:مگ خبر نداری ناموسه ات موچیه!
ات:بلی بلی
رفتم پیش ات دستشو کرفتم
ات:بریم چرخفلکک؟!
همه:ارهههع
تع:نههعهععععهه
بچه ها دستم نمیکشه🥲 دستم شکسته درد میکنه نمیتونم بنویسم🥲
۴۱.۵k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.