بد باش ولی ماله من باش Part 6
بد باش ولی ماله من باش Part 6
ویو یونگی : بالاخره تونستم بگم ولی....ولی اگر قبول نکرد چی ؟؟
ولش کن مین یونگی تو دوسش داری ، دیگه بیشتر از این می خوای ؟؟ خواستم بچرخم ولی دستم درد می گرفت . بالاخره تا صبح صبح خوابیدم .
ویو سویون : پاشدم اینقدر خوابیدن خوب بودددد . ساعت ۹:۳۰ بود .
پاشدم رفتم تو اتاق یونگی .
در زدم رفتم تو دیدم جواب نداد .
رفتم روبروش نشستم . قشنگ آفتاب یه ذره از لای پرده می زد تو صورتش خیلی کیوت شده بود .
پاشدم پرده رو زدم کنار که صورتش رفت تو هم .
_ بابا ولش کن می خوام بخوابم .
+ خندیدم و گفتم : جناب مین یونگی ساعت ۹:۳۵ پاشو دیگه .
خواست پاشه ولی چشاش بسته بود .
کمکش کردم و نشست و چشاشو مالوند و منو دید .
_ سلام بانو .
+ سلام صبحت بخیر . آخه کدوم آدم باهوشی وقتی دستش بانداژ شدست بلوز نمی پوشه ؟
_ من .☺😂😂💜
+ خعلع خوب ، دستتو بیار جلو من بانداژتو عوض کنم .
_ باش و خنده لثه ای زد .
+ یهویی یادم اومد پیرهنمو عوض نکردم . پاشدم برم که گفت : کجا می ری
+ لباسمو عوض کنم . _ ولش کن . + 😐😐😳😳 ب...باش
موهامو تو آینه نگاه کردم خداروشکر غول نشدم . (مثه خودمی دخمل😐😂😂👌)
نشستم و پانسمانشو عوض کردم و تمام مدت نگام می کرد .
+ می گما یه وقت خسته نشید ، این همه منو نکاه می کنی 😐😐
_ نوچ نمی شم .
+ لوس لجباز _ می دونم . حالا تکلیف من چی میشه ؟
+ کدوم ؟؟
_ دوسم دالی ؟؟یا نه ؟؟؟ 💜🥺💜🥺💜🥺💜🥺
+ بابا نکن قلبمون ضعیفه .
_ می کنم . حالا چی ؟؟
+ هوففف.....باش....م..منم دوست دالم . 💜🥺💜🥺💜🥺💜🥺
_ عههه هولاااا
+ یه چیو می دونستی ؟؟
_ چیو ؟؟
+ اینکه بعضی وقتا اینقدر کیوت میشی مثه گربه میشی . و خندتم خنده لثه ای .
_ عه واقعا ؟؟؟
+ اوهوم . _ ممنون
+ واسه چی ؟؟؟ _ واسه اینکه دوسم داری و کنارمی و کنارم می مونی .
+ بهلع . واسا ببینم دیشب حرفامو شنیدی ؟؟ _ اوهوم ، کمیشو .
+ ببخشید که ناراحتت کردم و کارم با دستش تموم شد و سرمو انداختم پایین .
و چونمو با دستش آورد بالا و گفت : بیبی .
+ ب...بیبی ؟ _ اوهوم . معذرت خواهی نکن دوست داشتن من هیچ ربطی به اینکه یه خدمتکاری یا اینکه چه می دونم اشراف زاده ای نداره .
+ واقعا ؟؟؟ و یه قطره از گونم چکید پایین .
_ آره . حالا بیا بغلم کن تا زودتر خوب شم .
+ با خوش حالی تموم ولی آروم بغلش کردم . سرمو بوسید .
_ حالا تو دیگه ماله خودمی و کسه دیگه ای نمی تونه تو رو ازم بگیره .
+ اوهوم .می خوام پیشی صدات کنم .
_ هوممم.....باش .
+ خب پیشی نمی خوای صبحونه بخوری ؟؟ از گشنگی مردم .
_ چرا خیلیم گشنمه .
+ یه خنده کردم و گفتم : باشه پس بریم . و کمکش کردم و بردمش پایین .
_________________________________
ᵀᵒ ᵇᵉ ᶜᵒᵘⁿᵗᵉᵈ...........😐😐ادامه دارد
لایک و کامنت
ویو یونگی : بالاخره تونستم بگم ولی....ولی اگر قبول نکرد چی ؟؟
ولش کن مین یونگی تو دوسش داری ، دیگه بیشتر از این می خوای ؟؟ خواستم بچرخم ولی دستم درد می گرفت . بالاخره تا صبح صبح خوابیدم .
ویو سویون : پاشدم اینقدر خوابیدن خوب بودددد . ساعت ۹:۳۰ بود .
پاشدم رفتم تو اتاق یونگی .
در زدم رفتم تو دیدم جواب نداد .
رفتم روبروش نشستم . قشنگ آفتاب یه ذره از لای پرده می زد تو صورتش خیلی کیوت شده بود .
پاشدم پرده رو زدم کنار که صورتش رفت تو هم .
_ بابا ولش کن می خوام بخوابم .
+ خندیدم و گفتم : جناب مین یونگی ساعت ۹:۳۵ پاشو دیگه .
خواست پاشه ولی چشاش بسته بود .
کمکش کردم و نشست و چشاشو مالوند و منو دید .
_ سلام بانو .
+ سلام صبحت بخیر . آخه کدوم آدم باهوشی وقتی دستش بانداژ شدست بلوز نمی پوشه ؟
_ من .☺😂😂💜
+ خعلع خوب ، دستتو بیار جلو من بانداژتو عوض کنم .
_ باش و خنده لثه ای زد .
+ یهویی یادم اومد پیرهنمو عوض نکردم . پاشدم برم که گفت : کجا می ری
+ لباسمو عوض کنم . _ ولش کن . + 😐😐😳😳 ب...باش
موهامو تو آینه نگاه کردم خداروشکر غول نشدم . (مثه خودمی دخمل😐😂😂👌)
نشستم و پانسمانشو عوض کردم و تمام مدت نگام می کرد .
+ می گما یه وقت خسته نشید ، این همه منو نکاه می کنی 😐😐
_ نوچ نمی شم .
+ لوس لجباز _ می دونم . حالا تکلیف من چی میشه ؟
+ کدوم ؟؟
_ دوسم دالی ؟؟یا نه ؟؟؟ 💜🥺💜🥺💜🥺💜🥺
+ بابا نکن قلبمون ضعیفه .
_ می کنم . حالا چی ؟؟
+ هوففف.....باش....م..منم دوست دالم . 💜🥺💜🥺💜🥺💜🥺
_ عههه هولاااا
+ یه چیو می دونستی ؟؟
_ چیو ؟؟
+ اینکه بعضی وقتا اینقدر کیوت میشی مثه گربه میشی . و خندتم خنده لثه ای .
_ عه واقعا ؟؟؟
+ اوهوم . _ ممنون
+ واسه چی ؟؟؟ _ واسه اینکه دوسم داری و کنارمی و کنارم می مونی .
+ بهلع . واسا ببینم دیشب حرفامو شنیدی ؟؟ _ اوهوم ، کمیشو .
+ ببخشید که ناراحتت کردم و کارم با دستش تموم شد و سرمو انداختم پایین .
و چونمو با دستش آورد بالا و گفت : بیبی .
+ ب...بیبی ؟ _ اوهوم . معذرت خواهی نکن دوست داشتن من هیچ ربطی به اینکه یه خدمتکاری یا اینکه چه می دونم اشراف زاده ای نداره .
+ واقعا ؟؟؟ و یه قطره از گونم چکید پایین .
_ آره . حالا بیا بغلم کن تا زودتر خوب شم .
+ با خوش حالی تموم ولی آروم بغلش کردم . سرمو بوسید .
_ حالا تو دیگه ماله خودمی و کسه دیگه ای نمی تونه تو رو ازم بگیره .
+ اوهوم .می خوام پیشی صدات کنم .
_ هوممم.....باش .
+ خب پیشی نمی خوای صبحونه بخوری ؟؟ از گشنگی مردم .
_ چرا خیلیم گشنمه .
+ یه خنده کردم و گفتم : باشه پس بریم . و کمکش کردم و بردمش پایین .
_________________________________
ᵀᵒ ᵇᵉ ᶜᵒᵘⁿᵗᵉᵈ...........😐😐ادامه دارد
لایک و کامنت
۸.۰k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.