🖤پادشاه من🖤 پارت 21
از زبان کوک :
نه اون ا.ت بود فهمید که من یوهین هستم چون نقاب رو صورتم نبود زل زده بود بهم که یهویی از خجالت قرمز شد و رفت پایین منم خجالت کشیدم دیگه سراغش نرفتم 😞
از زبان ا.ت :
وای باورم نمیشه یعنی این یوهین همون ارباب جئونهههههههه یعنی تمام این مدت با اربابم وقت گذروندم از اون بدتر من بهش گفتم دوسش دارم وای حالا چیکار کنم😥
فلش بک فردا صبح از زبان ا.ت :
اجوما خدمتکار ها رو صدا کرد و گفت
اجوما : فردا مهمونی که از هفته ی پیش براش اماده شدیم این مهمونی باید بی نقص باشه و عمارت برق بزنه 🧐
خدمتکار ها : چشم😮💨
رفتم و تمیز کردم همه جا رو فکرم درگیر دیشب بود ولی چرا نیومد تنبیهم کنه نکنه اونم از من خوشش میاد ولش کن بابا که یهو خدمتکاری که همرام بود گفت :
خدمتکار : تا حالا بار رفتی؟ 🙂
ا.ت : نه اونجا چجور جاییه؟ 😒
خدمتکار : تو بار پارتی میگیرن و خلاصه جای باحالیه 😃
ا.ت : چه خوب 😏
خدمتکار : میای پس فردا که تعطیل هستیم بریم بار؟ 😁
ا.ت : باشه بریم ببینم چجوریه😆
شروع کردیم همه جارو تمیز کردن ولی عمارت حسابی برق زد و خوشگل شد حالا برم بخوابم که دیروقته
فلش بک فردا صبح :
ماده شدم و رفتم بیرون دیزاین سیاه طلایی بود همه جارو اماده کردیم تا ساعت 5 بود ساعت 7 مهمونی شروع میشه رفتم کمی بخوابم که..............
نه اون ا.ت بود فهمید که من یوهین هستم چون نقاب رو صورتم نبود زل زده بود بهم که یهویی از خجالت قرمز شد و رفت پایین منم خجالت کشیدم دیگه سراغش نرفتم 😞
از زبان ا.ت :
وای باورم نمیشه یعنی این یوهین همون ارباب جئونهههههههه یعنی تمام این مدت با اربابم وقت گذروندم از اون بدتر من بهش گفتم دوسش دارم وای حالا چیکار کنم😥
فلش بک فردا صبح از زبان ا.ت :
اجوما خدمتکار ها رو صدا کرد و گفت
اجوما : فردا مهمونی که از هفته ی پیش براش اماده شدیم این مهمونی باید بی نقص باشه و عمارت برق بزنه 🧐
خدمتکار ها : چشم😮💨
رفتم و تمیز کردم همه جا رو فکرم درگیر دیشب بود ولی چرا نیومد تنبیهم کنه نکنه اونم از من خوشش میاد ولش کن بابا که یهو خدمتکاری که همرام بود گفت :
خدمتکار : تا حالا بار رفتی؟ 🙂
ا.ت : نه اونجا چجور جاییه؟ 😒
خدمتکار : تو بار پارتی میگیرن و خلاصه جای باحالیه 😃
ا.ت : چه خوب 😏
خدمتکار : میای پس فردا که تعطیل هستیم بریم بار؟ 😁
ا.ت : باشه بریم ببینم چجوریه😆
شروع کردیم همه جارو تمیز کردن ولی عمارت حسابی برق زد و خوشگل شد حالا برم بخوابم که دیروقته
فلش بک فردا صبح :
ماده شدم و رفتم بیرون دیزاین سیاه طلایی بود همه جارو اماده کردیم تا ساعت 5 بود ساعت 7 مهمونی شروع میشه رفتم کمی بخوابم که..............
۱۰.۴k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.