"پاریسِ تو" پارت ۱۹
یه طرف کتش روی سر تهیونگ و طرف دیگه رو سر خودش بود
_الان چه وقت بارون گرفتن بود
جونگکوک سبد گلشو محکم تو بغلش گرفته بود تا خیس نشن
_فکر کنم دوربین خیس شد
بارون داشت شدید تر میشد و اون اطراف هیچ چیزی نبود که بتونی از خیس شدنشون جلوگیری کنه
کوک یکم جلوتر رفت اما هنوز یه قدم برنداشته بود که پاش تویه گودال آب فرو رفت و کفشش و پاهاش خیس شدن
قیافشو جمع کرد و با یه قدم خودشو عقب کشید
_اه...پامم خیس شد
تهیونگ به قیافه بامزه کوک خندید و انگشتشو زیر چونش کشید
_جونگکوکا الان تو مثل پیرمردا داری غر میزنی
کوک پاشو محکم تویه گودال پر شده از اب بارون کوبید تا تهیونگ هم خیس شه و همینطور هم شد
_حالا خودتم خیس شدی آ...جو...شی
تهیونگ کت رو از رو سر کوک کشید و ازش دور شد و با خنده گفت
_الان زیر بارون آب میری و قدت کوتاه تر میشه
کوک نگران از خیس شدن گلا اونارو محکم تر بغل کرد
_گلا خراب میشن کت رو پس بده
اما تهیونگ بلند خندید و عقب تر رفت
_اونا گلن به آب احتیاج دارن چرا نگران خیس شدنشونی؟
موهای کوک زیر بارون خیس شده بود و به صورتش چسبیده بود،گل هارو روی نیمکت گذاشت و به سمت تهیونگ دوید و کت رو ازش گرفت که تهیونگ سرشو تکون داد
_حیف شد..چون میخواستم کت رو بدزدم و با پولش یه قوه ساز جدید بخرم
جونگکوک خندید و کت رو دوباره بالای سرشون گرفت
_میخوای از کسی که فرشته صداش میکنی دزدی کنی؟نمیترسی گناهکار بشی گل فروش؟
_من از همون روز که فهمیدم خنده هات تنها دلیل ادامه دادنمه گناهکار شدم انجل
_انجل؟...اما من شبیه فرشته ها نیستم
تهیونگ مدتی طولانی به صورتش خیره شد و بعد گفت
_صورت تو پرستیدنی تر و قلبت پاک تر از فرشته هاست...چرا انجل صدات نکنم وقتی حتی صدات هم از بهشت اومده؟شرط میبندم خدا واسه کشیدن خال زیر لبت هم سال ها وقت گذاشته
قلب کوک دوباره پر شده بود از حس غریبی که بدون اجازه وارد قلبش شد و گاهی وجودشو پر از پروانه میکرد و گاهی انقدر دلتنگش میکرد تا صاحب قلب بار ها از درد بمیره برای اشتباهی که قلبش کرده بود
اما قرار نبود حرفی بزنه چون میترسید از دور و کمرنگ شدن گلفروشی که هربار نیمه خالی قلبشو پر میکرد
"_قول میدم تا وقتی بمیرم لال بمونم تا فقط تورو بشنوم تهیونگِ من"
تویه دلش گفت و جلو رفت،صورتشو نزدیک صورت تهیونگ برد و گونشو بوسید
تهیونگ با چشمای گرد شده فقط نگاه کرد و جونگکوک نگران شد
_نباید اینکارو میکردم؟اخه توام همش...
تهیونگ دستاشو دور کمر کوک حلقه کرد و محکم اون رو به خودش فشرد تا آروم کنه قلب درد دیده هر دوتاشون رو
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو #تهکوک #ویکوک #فیک #نامجین #یونمین"
_الان چه وقت بارون گرفتن بود
جونگکوک سبد گلشو محکم تو بغلش گرفته بود تا خیس نشن
_فکر کنم دوربین خیس شد
بارون داشت شدید تر میشد و اون اطراف هیچ چیزی نبود که بتونی از خیس شدنشون جلوگیری کنه
کوک یکم جلوتر رفت اما هنوز یه قدم برنداشته بود که پاش تویه گودال آب فرو رفت و کفشش و پاهاش خیس شدن
قیافشو جمع کرد و با یه قدم خودشو عقب کشید
_اه...پامم خیس شد
تهیونگ به قیافه بامزه کوک خندید و انگشتشو زیر چونش کشید
_جونگکوکا الان تو مثل پیرمردا داری غر میزنی
کوک پاشو محکم تویه گودال پر شده از اب بارون کوبید تا تهیونگ هم خیس شه و همینطور هم شد
_حالا خودتم خیس شدی آ...جو...شی
تهیونگ کت رو از رو سر کوک کشید و ازش دور شد و با خنده گفت
_الان زیر بارون آب میری و قدت کوتاه تر میشه
کوک نگران از خیس شدن گلا اونارو محکم تر بغل کرد
_گلا خراب میشن کت رو پس بده
اما تهیونگ بلند خندید و عقب تر رفت
_اونا گلن به آب احتیاج دارن چرا نگران خیس شدنشونی؟
موهای کوک زیر بارون خیس شده بود و به صورتش چسبیده بود،گل هارو روی نیمکت گذاشت و به سمت تهیونگ دوید و کت رو ازش گرفت که تهیونگ سرشو تکون داد
_حیف شد..چون میخواستم کت رو بدزدم و با پولش یه قوه ساز جدید بخرم
جونگکوک خندید و کت رو دوباره بالای سرشون گرفت
_میخوای از کسی که فرشته صداش میکنی دزدی کنی؟نمیترسی گناهکار بشی گل فروش؟
_من از همون روز که فهمیدم خنده هات تنها دلیل ادامه دادنمه گناهکار شدم انجل
_انجل؟...اما من شبیه فرشته ها نیستم
تهیونگ مدتی طولانی به صورتش خیره شد و بعد گفت
_صورت تو پرستیدنی تر و قلبت پاک تر از فرشته هاست...چرا انجل صدات نکنم وقتی حتی صدات هم از بهشت اومده؟شرط میبندم خدا واسه کشیدن خال زیر لبت هم سال ها وقت گذاشته
قلب کوک دوباره پر شده بود از حس غریبی که بدون اجازه وارد قلبش شد و گاهی وجودشو پر از پروانه میکرد و گاهی انقدر دلتنگش میکرد تا صاحب قلب بار ها از درد بمیره برای اشتباهی که قلبش کرده بود
اما قرار نبود حرفی بزنه چون میترسید از دور و کمرنگ شدن گلفروشی که هربار نیمه خالی قلبشو پر میکرد
"_قول میدم تا وقتی بمیرم لال بمونم تا فقط تورو بشنوم تهیونگِ من"
تویه دلش گفت و جلو رفت،صورتشو نزدیک صورت تهیونگ برد و گونشو بوسید
تهیونگ با چشمای گرد شده فقط نگاه کرد و جونگکوک نگران شد
_نباید اینکارو میکردم؟اخه توام همش...
تهیونگ دستاشو دور کمر کوک حلقه کرد و محکم اون رو به خودش فشرد تا آروم کنه قلب درد دیده هر دوتاشون رو
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو #تهکوک #ویکوک #فیک #نامجین #یونمین"
۲.۹k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.