چند پارتی تهکوک پارت 2
ولی من کلی سوال دارممممم
+ خوب؟
- چرا خریدی منو از کجا اومدی داریم کجا میریم و چرا اصلا ب این بازار اومدی چرا از بین این همه یه پری مبارز خرید-
حرف های تهیونگ با گذاشته شدن دست جونگکوک روی دهنش قطع شد.
+ هیس اروم
عا دیدی میتونی ساکت باشی؟!
هردو شون داشتن راه میرفتن که جونگکوک دهن باز کرد و یخش اب شد
+ من پسر پادشاه شیاطین جئون جونگکوکم . بعضیا جانگکوک هم صدام میکنن و خب دالیل اومدنت اینه که حوصلم سر رفته و قراره تو با اون جسه ی کوچولوت منو سرگرم کنی
- یعنی برات دزد ها و راهزن هارو بکشم؟ اینهمه سرباز من چر-
+ نه احمق کوچولو منظورم این نیست
- پس چی
+ میفهمی
بعد چند دیقه
- عاییشششش
+ چیشده
- پام درد گرفته من عادت ندارم نمیتونی اروم راه بری کلاغ ؟!(اشار)
+ هوففففف(کلافه)
جونگکوک . تهیونگ رو براید استایل بغل میکنه
- ه...ها ..چی... نه منو بزار زمیننننننن(جیغ و جاغ)
+ حرف نزن وگرنه میدم سگ ها بخورنت
تهیونگ ساکت میشه و کاملا از شرایط راضیه . جونگکوک بال هاشو باز میکنه و اونو به طرف در قلعه میبره
وقتی میرسند سرباز ها در رو باز میکنن و تهیونگ جلو ی در اصلی ". همون در ورودی دیگه ." میاد پایین . یه خدمتکار کت جونگکوک رو میگیره و جونگکوک با صدای بم و ترسناکی میگه " ببرین امادش کنین من کار دارم "
و خدمتکار ها همه میگن " چشم سرورم"
تهیونگ با تعجب پشت سره جونگکوک راه میوفته و پاورچین پاورچین نزدیکش میشه که جونگکوک میره توی اتاق و با مطمئن شدن از حظور ته محکم در رو میبنده
جونگکوک رویه صندلی از طلا ی خالصش میشینه و از دریچه به بیرون زل میزنه " اه پسر من امروز چم شده؟ اون پری کوچولو منو جذب زیباییش کرده ، میتونم ازش بگذرم؟ "
ته بیخیال بعد از بسته شدن در به سمت حموم میره
خدمتکار: اقا میخواید کمکتون کنم؟
- اسمتو بهم بگو
خدمتکار: لوسی
-اسم قشنگی داری ! کمکم میکنی از شر اخلاق این پسره ی گنده بک خلاص شم؟
٪ ...
- لوسی؟
٪ بله !
- اوم؟
تو چشم های لوسی زل میزنه
٪ خوب.. اقا ..من خیلی مطمئن نیستم چون ارباب خیلی خشنن و یه بار یه پسر بچه رو بخاطر اینکه انتظارشونو براورده نکرد اتیش زدن..
- انتظار؟
٪ شماهم باید باهاش بخوابید وگرنه..
- هه . مزخرفه ولی مرسی از اطلاعاتت لوسی . تهیونگ صدام کن و رسمی نباش
٪ باشه(خنده ی کیوت)
تهیونگ اروم لباساشو در اورد و توی وان نشست
- لوسی از حموم اینجا استفاده کردی؟
لوسی به خاطر اینکه پشت در بود نشنید
- پوف نمیشنوه
بعد چن مین از حموم بیرون اومد و حوله رو پوشید و داشت میرفت سمت اتاقش که یهو
+ تمیز شدی . افرین حالا اماده شو برای شام
که یهو...
+ خوب؟
- چرا خریدی منو از کجا اومدی داریم کجا میریم و چرا اصلا ب این بازار اومدی چرا از بین این همه یه پری مبارز خرید-
حرف های تهیونگ با گذاشته شدن دست جونگکوک روی دهنش قطع شد.
+ هیس اروم
عا دیدی میتونی ساکت باشی؟!
هردو شون داشتن راه میرفتن که جونگکوک دهن باز کرد و یخش اب شد
+ من پسر پادشاه شیاطین جئون جونگکوکم . بعضیا جانگکوک هم صدام میکنن و خب دالیل اومدنت اینه که حوصلم سر رفته و قراره تو با اون جسه ی کوچولوت منو سرگرم کنی
- یعنی برات دزد ها و راهزن هارو بکشم؟ اینهمه سرباز من چر-
+ نه احمق کوچولو منظورم این نیست
- پس چی
+ میفهمی
بعد چند دیقه
- عاییشششش
+ چیشده
- پام درد گرفته من عادت ندارم نمیتونی اروم راه بری کلاغ ؟!(اشار)
+ هوففففف(کلافه)
جونگکوک . تهیونگ رو براید استایل بغل میکنه
- ه...ها ..چی... نه منو بزار زمیننننننن(جیغ و جاغ)
+ حرف نزن وگرنه میدم سگ ها بخورنت
تهیونگ ساکت میشه و کاملا از شرایط راضیه . جونگکوک بال هاشو باز میکنه و اونو به طرف در قلعه میبره
وقتی میرسند سرباز ها در رو باز میکنن و تهیونگ جلو ی در اصلی ". همون در ورودی دیگه ." میاد پایین . یه خدمتکار کت جونگکوک رو میگیره و جونگکوک با صدای بم و ترسناکی میگه " ببرین امادش کنین من کار دارم "
و خدمتکار ها همه میگن " چشم سرورم"
تهیونگ با تعجب پشت سره جونگکوک راه میوفته و پاورچین پاورچین نزدیکش میشه که جونگکوک میره توی اتاق و با مطمئن شدن از حظور ته محکم در رو میبنده
جونگکوک رویه صندلی از طلا ی خالصش میشینه و از دریچه به بیرون زل میزنه " اه پسر من امروز چم شده؟ اون پری کوچولو منو جذب زیباییش کرده ، میتونم ازش بگذرم؟ "
ته بیخیال بعد از بسته شدن در به سمت حموم میره
خدمتکار: اقا میخواید کمکتون کنم؟
- اسمتو بهم بگو
خدمتکار: لوسی
-اسم قشنگی داری ! کمکم میکنی از شر اخلاق این پسره ی گنده بک خلاص شم؟
٪ ...
- لوسی؟
٪ بله !
- اوم؟
تو چشم های لوسی زل میزنه
٪ خوب.. اقا ..من خیلی مطمئن نیستم چون ارباب خیلی خشنن و یه بار یه پسر بچه رو بخاطر اینکه انتظارشونو براورده نکرد اتیش زدن..
- انتظار؟
٪ شماهم باید باهاش بخوابید وگرنه..
- هه . مزخرفه ولی مرسی از اطلاعاتت لوسی . تهیونگ صدام کن و رسمی نباش
٪ باشه(خنده ی کیوت)
تهیونگ اروم لباساشو در اورد و توی وان نشست
- لوسی از حموم اینجا استفاده کردی؟
لوسی به خاطر اینکه پشت در بود نشنید
- پوف نمیشنوه
بعد چن مین از حموم بیرون اومد و حوله رو پوشید و داشت میرفت سمت اتاقش که یهو
+ تمیز شدی . افرین حالا اماده شو برای شام
که یهو...
۶.۹k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.