p34ایدل شکسته
(یونگی)
اون دختره احمق ....پرید جلوی تیر
-نععععععع ا/تتتتتتتت نععععععع
داد میزدم و دعا میکردم همه ی اینا ی کابوس باشه
-نععععع
اصلا تکون نمیخورد
صدای گریه ی اعضا ی گروهش رو میشنیدم ولی همه ی حواسم ب ا/ت بود
-بلند شو لنتییییی مگه نگفته بودی ب این راحتی ها نمیمیری ...بلند شووووو
(هیونبین)
وحشت زده ب جسم بی حرکت ا/ت خیره شده بودم یاد یکی از مصاحبه هامون افتادم
فلش بک
مجری پرسیده بود دوست دارید چجوری بمیرید ؟
همه ی مما گفتیم ک دوست نداریم بمیریم و میخوایم زندگی کنیم ولی ا/ت بدون مکث گفت ک دوس داره جوری بمیره ک با مرگش جون ی عده رو نجات بده و مرگش مثل زندگیش بی فایده نباشه
پایان فلش بک
چرا امروز بهش گفتم ک ما شانس نداریم ک تو رو از دست بدیم ...چرا بهش گفتم ک حتی روحتم دردسر سازه؟زار میزدم و افسوس میخوردم
لنتی تو ی چیزی میدونستی ک اینقد یهویی اینو گفتی ...لطفا بلند شو تو گفتی ب این راحتی ها نمیمیری ....دیدم ک جین دستمونو باز کرد و ما رو کشید اونور ...سعی کردم از دستش فرار کنم و برم پیش ا/ت ولی محکم منو گرفت و سینش و شونه اش مشت میزدم و میخواستم ولم کنه ولی محکم بغلم کرد و نزاشت برم گریه میکردم و دعا میکردم همین حالا از خواب بلند شم ولی انگار کابوس هنوز ادامه داشت ....
از بیرون صدای اژیر پلیس رو میشنیدم ک حس کردم جین خشکش زد..از توی بغلش دیدم ک جی وای پی با شنیدن صدای اژیر دادی از سر عصباانیت کشید و تفنگو ب سمت یونگی ک ناامید ب جسم بی حرکت ا/ت خیره شده بود گرفت ..
^اگ قرار باشه بمیرم تو رو هم با خودم میبرم جهنم
جین سریع ب سمت یونگی دوید ولی خیلی دیر شده بود ....خیلی فاصله داشت دیدم ک یونگی چشماشو بست و منتظر شلیک شد صدای شلیک کل فضای طویله رو لرزوند و صدای افتادن جسمی روی زمین اومد
(یونگی)
زیرلب;
-ببخشید ک نتونستم ازت محافظت کنم ا/ت ...ببخشید ک نتونستم خوشبختت کنم....ببخشید ک زندگیتو جهنم کردم
اشکام از چشمای بستم میریخت
-ای کاش هیچوقت با من اشنا نمیشدی ا/ت ... اونوقت زندگیت بهتر بود ...شاید با کس دیگه ای ازدواجج میکردی ک خوشبختت میکرد ...یکی ک از من عوضی بهتر بود ....یکی ک اونقدر قوی بود ک میتونست ازت محافظت کنه .... امیدوارم توی زندگی بعدی ببینمت و بتونم ایندفعه بهت بگم که با تموم وجودم دوست دارم ....قول میدم تا دیدمت ازت معذرت خواهی کنم و بهترین لحظات رو برات رقم بزنم ...میتونیم با هم بریم جزیره ی ججو و شاید بهت اجازه دادم پرتم کنی توی اب ....هر چند از خیس شدن متنفرم ...ولی حاضرم عین موش اب کشیده شده به تو و لبخندت نگاه کنم و لذت ببرم ....میبینمت ا/ت ...
افکارم با شنیدن صدای تیر قطع شد .. گوشم زنگ میزد و فقط صدای افتادن رو شنیدم
اون دختره احمق ....پرید جلوی تیر
-نععععععع ا/تتتتتتتت نععععععع
داد میزدم و دعا میکردم همه ی اینا ی کابوس باشه
-نععععع
اصلا تکون نمیخورد
صدای گریه ی اعضا ی گروهش رو میشنیدم ولی همه ی حواسم ب ا/ت بود
-بلند شو لنتییییی مگه نگفته بودی ب این راحتی ها نمیمیری ...بلند شووووو
(هیونبین)
وحشت زده ب جسم بی حرکت ا/ت خیره شده بودم یاد یکی از مصاحبه هامون افتادم
فلش بک
مجری پرسیده بود دوست دارید چجوری بمیرید ؟
همه ی مما گفتیم ک دوست نداریم بمیریم و میخوایم زندگی کنیم ولی ا/ت بدون مکث گفت ک دوس داره جوری بمیره ک با مرگش جون ی عده رو نجات بده و مرگش مثل زندگیش بی فایده نباشه
پایان فلش بک
چرا امروز بهش گفتم ک ما شانس نداریم ک تو رو از دست بدیم ...چرا بهش گفتم ک حتی روحتم دردسر سازه؟زار میزدم و افسوس میخوردم
لنتی تو ی چیزی میدونستی ک اینقد یهویی اینو گفتی ...لطفا بلند شو تو گفتی ب این راحتی ها نمیمیری ....دیدم ک جین دستمونو باز کرد و ما رو کشید اونور ...سعی کردم از دستش فرار کنم و برم پیش ا/ت ولی محکم منو گرفت و سینش و شونه اش مشت میزدم و میخواستم ولم کنه ولی محکم بغلم کرد و نزاشت برم گریه میکردم و دعا میکردم همین حالا از خواب بلند شم ولی انگار کابوس هنوز ادامه داشت ....
از بیرون صدای اژیر پلیس رو میشنیدم ک حس کردم جین خشکش زد..از توی بغلش دیدم ک جی وای پی با شنیدن صدای اژیر دادی از سر عصباانیت کشید و تفنگو ب سمت یونگی ک ناامید ب جسم بی حرکت ا/ت خیره شده بود گرفت ..
^اگ قرار باشه بمیرم تو رو هم با خودم میبرم جهنم
جین سریع ب سمت یونگی دوید ولی خیلی دیر شده بود ....خیلی فاصله داشت دیدم ک یونگی چشماشو بست و منتظر شلیک شد صدای شلیک کل فضای طویله رو لرزوند و صدای افتادن جسمی روی زمین اومد
(یونگی)
زیرلب;
-ببخشید ک نتونستم ازت محافظت کنم ا/ت ...ببخشید ک نتونستم خوشبختت کنم....ببخشید ک زندگیتو جهنم کردم
اشکام از چشمای بستم میریخت
-ای کاش هیچوقت با من اشنا نمیشدی ا/ت ... اونوقت زندگیت بهتر بود ...شاید با کس دیگه ای ازدواجج میکردی ک خوشبختت میکرد ...یکی ک از من عوضی بهتر بود ....یکی ک اونقدر قوی بود ک میتونست ازت محافظت کنه .... امیدوارم توی زندگی بعدی ببینمت و بتونم ایندفعه بهت بگم که با تموم وجودم دوست دارم ....قول میدم تا دیدمت ازت معذرت خواهی کنم و بهترین لحظات رو برات رقم بزنم ...میتونیم با هم بریم جزیره ی ججو و شاید بهت اجازه دادم پرتم کنی توی اب ....هر چند از خیس شدن متنفرم ...ولی حاضرم عین موش اب کشیده شده به تو و لبخندت نگاه کنم و لذت ببرم ....میبینمت ا/ت ...
افکارم با شنیدن صدای تیر قطع شد .. گوشم زنگ میزد و فقط صدای افتادن رو شنیدم
۱۲.۹k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.