چند پارتی
چند پارتی(جونگکوک)
p5(last)
اومد نزدیکم و در گوشم گفت
جونگکوک: و توهم گفتی دوست پسر داری ها؟(عصبی)
ات: ا... اره خب
جونگکوک: اون عوضی کیه!(عصبی)
خندم گرفت چون من خودشو گفته بودم
جونگکوک: چرا میخندی ات؟
ات: اخه.... اخه من خودتو گفتم(غش کردن در اثر خنده)
جونگکوک: زودتر بگو بیب
ات: بیب؟
با تعجب صثرتم رو بالا اوردم و نکاهش کردث چه چشمای سیاهی داره خیلی خوشگله این پسر انگار از دل بهشت اومده
جونگکوک: اره دیگه از الان تو دوست دختر منی
ات: چه زود
جونگکوک: دیرم هست تازه فردا میام خواستگاری
ات: یاااااا اقای جئون جونگکوک تند نرو
جونگکوک: میرم
ات:(خنده)
«۳سال بعد»
خب الان ۳ سال از آشنایی منو کوک میگذره و خب اون بهترین هارو برای من گذاشت و میذاره منو کوک سال پیش باهم ازدواج کردیم و جیمین هنوز سینگله
کوک خیلی اصرار میکنه که بچه دار بشیم ولی میگم هنوز زوده
ولی در کل همه باهم خوشحالیم
♡پایان♡
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعدی از کی باشه؟
p5(last)
اومد نزدیکم و در گوشم گفت
جونگکوک: و توهم گفتی دوست پسر داری ها؟(عصبی)
ات: ا... اره خب
جونگکوک: اون عوضی کیه!(عصبی)
خندم گرفت چون من خودشو گفته بودم
جونگکوک: چرا میخندی ات؟
ات: اخه.... اخه من خودتو گفتم(غش کردن در اثر خنده)
جونگکوک: زودتر بگو بیب
ات: بیب؟
با تعجب صثرتم رو بالا اوردم و نکاهش کردث چه چشمای سیاهی داره خیلی خوشگله این پسر انگار از دل بهشت اومده
جونگکوک: اره دیگه از الان تو دوست دختر منی
ات: چه زود
جونگکوک: دیرم هست تازه فردا میام خواستگاری
ات: یاااااا اقای جئون جونگکوک تند نرو
جونگکوک: میرم
ات:(خنده)
«۳سال بعد»
خب الان ۳ سال از آشنایی منو کوک میگذره و خب اون بهترین هارو برای من گذاشت و میذاره منو کوک سال پیش باهم ازدواج کردیم و جیمین هنوز سینگله
کوک خیلی اصرار میکنه که بچه دار بشیم ولی میگم هنوز زوده
ولی در کل همه باهم خوشحالیم
♡پایان♡
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعدی از کی باشه؟
۱۳.۰k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.