عشق یا قتل پ ۲۴ = آخر ق ۳
پ ۲۴ ق ۳ : تهیونگ...مهم ترین انتخاب زندگی....انتخاب عشقه!....حتی اگه خودت نفهمی ممکنه عاشق باشی!.....دل تو ممکنه عاشق هر کسی بشه!.....ولی اون عشق میتونه تو رو از بدترین آدم به بهترین آدم تبدیل کنه.....چون....تو با وجود عشقت حاضری به خاطرش حتی خودت رو هم تغییر بدی!
ا/ت....عشق...راجب نیمه ی گمشدت فقط نیست!....عشق همه جا وجود داره....عشقت به خانوادت...عشقت به دوستات....عشقت به خنده!....و عشقت به همه چی!....نمیتونی بگی ک هیچ وقت عشق رو تجربه نکردی!....چون تو در هر لحظه در حال ابراز عشق و یا دریافت عشقی!
تهیونگ.....مهم ترین کلمه ای ک تا الان باهاش زنده ایم ..... کلمه ای ک ما رو نجات میده!
همزمان
ا/ت و تهیونگ....عشق!
آروم ا/ت رو عقب میاره و لبهاش رو میبوسه.....بوسه ی عشق به این میگن!.....با عشق و علاقه بوسه ی طرف مقابلت رو بپذیری و باهاش پیش بری!.....چی تو این دنیا قشنگ تر از عشقه؟؟.....عشقی ک نسبت به افراد زندگیت به وجود میاد و اون ها رو به آدم های مهم زندگیت تبدیل میکنه! ........آره سرگرفته ی اینا عشقه! .......تو با عشق اونا رو با عنوان آدم های مهم زندگی خطاب میکنی! ولی متوجه عاشق شدنت نیستی!
فردا شب
تهیونگ و ا/ت سر میز عقد نشسته بودن......لباس سفیدی تن ا/ت و کت شلوار مشکی ای تن تهیونگ بود ( تهیونگ همیشه کت شلوار تنش بود دیگ بیخیال 😐🍷)
عاقد....خانم مین ا/ت آیا حاضر هستید تا در کنار کیم تهیونگ زندگی کنید از ایشان صاحب فرزند شوید و چه در سختی و چه در آسانی در کنار او باشید؟
ا/ت لبخندی میزنه و به تهیونگ نگاه میکنه....تهیونگ دوتای ابروش رو بالا میندازه ک ا/ت خنده ای بیصدا میکنه و رو به میکروفون میگه
ا/ت....بله!
همه دست زدن
عاقد...خوب آقای کیم تهیونگ آیا حاضر هستید تا مین ا/ت رو به همسری خود بپذیرید و با عشق در کنار او زندگی کنید و هرگز او را تنها نگذارید؟
تهیونگ میکروفون رو دستش میگیره و با حالت بامزه ای میگه
تهیونگ...این دیگه سوال نداره! بلههههههه!!!!
همه خندیدن و دست زدن
عاقد....شما هم شاهدین؟
جیمین و جینهو سرشون رو تکون میدن و برگه ای ک عاقد جلوشون میزاره رو امضا میکنن ( هی من نمیدونم ک زنا هم شاهد میشن یا ن ولی خوب شما فک کنین دیگ 🙂)
جیمین بیخ گوش جینهو جوری ک بقیه نشون لب میزنه
جیمین....بعدی منو تو ایم و تهیونگ برگه ی شاهد رو امضا میکنه!
خنده ای میکنه و عقب میره
جینهو هم بعد امضا کنار گوش جیمین میگه
جینهو....مطمئن نباش! من حالا حالا باهات ازدواج نمیکنم!
نیشخندی میزنه ک جیمین از دستش خیلی آروم نیشگون میگیره
ا/ت....عشق...راجب نیمه ی گمشدت فقط نیست!....عشق همه جا وجود داره....عشقت به خانوادت...عشقت به دوستات....عشقت به خنده!....و عشقت به همه چی!....نمیتونی بگی ک هیچ وقت عشق رو تجربه نکردی!....چون تو در هر لحظه در حال ابراز عشق و یا دریافت عشقی!
تهیونگ.....مهم ترین کلمه ای ک تا الان باهاش زنده ایم ..... کلمه ای ک ما رو نجات میده!
همزمان
ا/ت و تهیونگ....عشق!
آروم ا/ت رو عقب میاره و لبهاش رو میبوسه.....بوسه ی عشق به این میگن!.....با عشق و علاقه بوسه ی طرف مقابلت رو بپذیری و باهاش پیش بری!.....چی تو این دنیا قشنگ تر از عشقه؟؟.....عشقی ک نسبت به افراد زندگیت به وجود میاد و اون ها رو به آدم های مهم زندگیت تبدیل میکنه! ........آره سرگرفته ی اینا عشقه! .......تو با عشق اونا رو با عنوان آدم های مهم زندگی خطاب میکنی! ولی متوجه عاشق شدنت نیستی!
فردا شب
تهیونگ و ا/ت سر میز عقد نشسته بودن......لباس سفیدی تن ا/ت و کت شلوار مشکی ای تن تهیونگ بود ( تهیونگ همیشه کت شلوار تنش بود دیگ بیخیال 😐🍷)
عاقد....خانم مین ا/ت آیا حاضر هستید تا در کنار کیم تهیونگ زندگی کنید از ایشان صاحب فرزند شوید و چه در سختی و چه در آسانی در کنار او باشید؟
ا/ت لبخندی میزنه و به تهیونگ نگاه میکنه....تهیونگ دوتای ابروش رو بالا میندازه ک ا/ت خنده ای بیصدا میکنه و رو به میکروفون میگه
ا/ت....بله!
همه دست زدن
عاقد...خوب آقای کیم تهیونگ آیا حاضر هستید تا مین ا/ت رو به همسری خود بپذیرید و با عشق در کنار او زندگی کنید و هرگز او را تنها نگذارید؟
تهیونگ میکروفون رو دستش میگیره و با حالت بامزه ای میگه
تهیونگ...این دیگه سوال نداره! بلههههههه!!!!
همه خندیدن و دست زدن
عاقد....شما هم شاهدین؟
جیمین و جینهو سرشون رو تکون میدن و برگه ای ک عاقد جلوشون میزاره رو امضا میکنن ( هی من نمیدونم ک زنا هم شاهد میشن یا ن ولی خوب شما فک کنین دیگ 🙂)
جیمین بیخ گوش جینهو جوری ک بقیه نشون لب میزنه
جیمین....بعدی منو تو ایم و تهیونگ برگه ی شاهد رو امضا میکنه!
خنده ای میکنه و عقب میره
جینهو هم بعد امضا کنار گوش جیمین میگه
جینهو....مطمئن نباش! من حالا حالا باهات ازدواج نمیکنم!
نیشخندی میزنه ک جیمین از دستش خیلی آروم نیشگون میگیره
۷۰.۹k
۱۹ مرداد ۱۴۰۰